به مناسبت زادروز محمد قاضی:
کتابهایی که با محمد ثالث متولد شدند
یکصد و هشت سال از تولد محمد قاضی، مترجم ایرانی گذشت؛ کسی که آثار نویسندگان مشهوری را به جامعۀ کتابخوان ایران شناسانده است.
سرویس فرهنگی خبرگزاری موج-محمدصالح حجت الاسلامی: نام آثار مشهوری چون «سپید دندان»، «شازده کوچولو»، «زوربای یونانی» و «دن کیشوت» با ترجمۀ فارسی محمد قاضی گره خورده است. این مترجم کُرد، یکصد و هشت سال قبل در چنین روزی در مهاباد به دنیا آمد. پدرش میرزاعبدالخالق، امام جمعۀ مهاباد، پیش از او دو فرزند پسر دیگر به نامهای محمد داشت، که البته هر دو درگذشته بودند. قاضی، این داستان را در کتاب «خاطرات یک مترجم» چنین نوشته است:
«پدر من ابتدا یک فرزند به نام محمد داشت که فوت کرد، سپس یک دختر داشت، آن هم فوت کرد، خداوند پسر دیگری به پدر و مادرم داد و به دلیل اینکه پدرم به نام محمد علاقه داشت نام این کودک را نیز محمد گذاشت، اما این محمد ثانی هم بعد از مدتی فوت کرد. اما پدرم دست از تلاش برنداشت و دوباره صاحب فرزند پسر دیگری شد و نام وی را نیز محمد گذاشت. این محمد ثالث من هستم و خدا رحم کرد که شهید ثالث نشدم.»
محمد قاضی از همان کودکی، آموختن زبان فرانسه را فراگرفت؛ اما مسیر تحصیلات دانشگاهی او از ادبیات گذر نکرد بلکه همچون فامیلیاش به حقوق و قضاوت رسید؛ او سال ۱۳۱۸ در رشتۀ حقوق قضایی از دانشکدۀ حقوق دانشگاه تهران فارغ التحصیل شد. سال ۱۳۲۰ برای قاضی نقطۀ آغاز بود، نه به خاطر گرفتن شغلی جدید در وزارت دارایی، بلکه به این خاطر که اثری به نام «کلود ولگرد» نوشتۀ ویکتور هوگو را ترجمه کرد.
البته موسم شکوفایی نام حرفهای قاضی دهۀ سی شمسی بود. او در این دهه آثاری همچون «دن کیشوت» و «شازده کوچولو» را ترجمه کرد. و البته همکاریاش با نشر فرانکلین نیز در همین دهه آغاز شد. قاضی در نخستین ایام آغاز این همکاری و به سال ۱۳۳۳ کتاب «شاهزاده و گدا» نوشته مارک تواین، که برای بسیای آشناست را ترجمه کرد. «سپید دندان» نوشتۀ جک لندن نیز اندکی بعد و به سال ۱۳۳۸ با ترجمه قاضی و از سوی نشر فرانکلین راهی کتابفروشیها شد. این همکاری تا سالهای پایانی عمر فرانکلین ادامه داشت و در فاصله یک دهه بعد، ترجمه و انتشار عناوینی چون «مرده ریگ و چند داستان دیگر»، «قلعۀ مالویل»، «تاریکترین زندان» و... ثمرۀ این همکاری بود.
بسیاری از آثار فوق در سالهای بعد از سوی انتشارات علمی و فرهنگی تجدید چاپ شدند و همچنان نام این مترجم را بر روی جلد خود دارند. ادعای چندان بیراهی نیست اگر که قاضی را یکی از بزرگترین کسانی بدانیم که جامعه ایران را با آثار بسیاری از نویسندگان نامی جهان آشنا کرد؛ زیرا بسیاری از نامهایی که آثارشان به ترجمۀ او عرضه شد، پیش از این برای مخاطب ایرانی ناشناس بودند. به عنوان نمونه در سال ۱۳۳۳ پس از آنکه ترجمۀ کتاب «جزیرۀ پنگوئن» نوشتۀ آناتول فرانس با استقبال فراوان مواجه شد، نجف دریابندری مقالهای در روزنامۀ اطلاعات نوشت و کار قاضی را چنین توصیف کرد: «ترجمه شیوا و روان و موضوع متفاوت کتاب، آناتول فرانس را بیشتر به مخاطبان شناساند و کتابهای او را از رده کتابهایی که بیبازار بودند و در کتابفروشیها خاک میخوردند، خارج کرد.»
قاضی در سال ۱۳۵۴ به سرطان حنجره مبتلا شد و اندکی بعد قدرت حرف زدن را از دست داد. اما قلم او تا آخرین سالهای عمرش مانا بود. این مترجم نامدار ایرانی سرانجام در ۲۴ دی ۱۳۷۶ در تهران درگذشت. پیکر او در مقبرۀ شعرای زادگاهش یعنی مهاباد به خاک سپرده شد.
ارسال نظر