سخنگوی سابق ارتش در گفتگو با خبرگزاری موج (بخش اول):
دفاع مقدس ما ادامه خط سرخ عاشورا است/نقش ارتش در جنگ تحمیلی از زبان یک راوی دفاع مقدس
امیر سرتیپ دوم « غلامحسین دربندی» ضمن مرور کوتاهی بر نقش ارتش جمهوری اسلامی ایران در جنگ تحمیلی، دفاع مقدس را ادامه خط سرخ عاشورا دانست و خاطراتی را رشادت ها و شهدای ارتش بیان کرد.
به گزارش خبرنگار کتاب و ادبیات خبرگزاری موج، اگرچه جنگ تحمیلی و دفاع مقدس دلاورمردان ایرانی سالها پیش به اتمام رسیده اما حرف های ناگفته بسیاری در این زمینه وجود دارد که باید به گوش مردم ایران و جهان و بویژه نسلهای جدیدی که تنها عنوان و نامی از آن دوران می شنوند، برسد. بر همین اساس و با توجه به اهمیت چنین امری، در آستانه بزرگداشت چهل و یکمین سالگرد هفته دفاع مقدس، در گفتگویی صمیمانه و تفصیلی با امیر سرتیپ دوم «غلامحسین دربندی» پیشکسوت دفاع مقدس به گفتگو نشستیم.
در بخش اول این گفتگو، از این سرباز وطن و رزمنده پیشکسوت که راوی خاطرات و حقایق آن دروان و پژوهشگر و مولف در حوزه ادبیات دفاع مقدس هم هست، در مورد نقش ارتش در جنگ تحمیلی هشت ساله و دفاع از خاک و نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران سوال کردیم که مشروح سخنان این امیر ارتش جمهوری اسلامی ایران را در ادامه می خوانید.
تفاوت فرماندهی اسلامی با سایر روشهای فرماندهی چیست؟
امیر سرتیپ دوم « غلامحسین دربندی» در پاسخ به این سوال به خبرگزاری موج گفت: «ما در ماههای محرم و صفر هستیم و پنج مهر مصادف با اربعین حسینی است، بنابراین در ابتدای امر به این نکته اشاره میکنم که اگر خوب بررسی کنیم می بینیم که دفاع مقدس ما ادامه «خط سرخ عاشورا» است.
ما برای تأئید این حرف باید به نکاتی اشاره کنیم و مثالهایی بزنیم. به عنوان مثال میتوان به رویکرد شهید بزرگوار «سپهبد صیاد شیرازی» اشاره کرد. در پنجم مهر ماه سال ۱۳۶۰ عملیات «ثامنالائمه» پایان یافت و ۲روز بعد از آن، یعنی در تاریخ هفتم مهر ماه فرماندهان عازم تهران شدند. هواپیمای آنها در کهریزک سقوط کرد و شهید فلاحی، شهید نامجو، شهید کلاهدوز و ....به شهادت رسیدند. نهم مهر ماه همان سال، یعنی ۴۸ساعت بعد از سقوط هواپیمای فرماندهان، حضرت امام خمینی(ره) شهید صیاد شیرازی را به عنوان فرمانده نیروی زمینی ارتش منصوب کرد. شهید صیاد شیرازی در این مورد می گفتند "من آن روز مشغول آزادسازی بوکان بودم. بچهها آمدند و گفتند اخبار ساعت ۲ (۱۴) شما را به عنوان فرمانده نیروی زمینی ارتش معرفی کرد. من در آن لحظه به سجده افتادم ،۲رکعت نماز خواندم و از خدا طلب استمداد و لطف و عنایت کردم که کمک کند بتوانم این بار بزرگ را از زمین بردارم."
شهید صیاد شیرازی میگفت "به محض آنکه فرمانده نیروی زمینی ارتش شدم، تیمی از افراد متعهد را مأمور کردم که تحقیق کنند فرماندهان در صدر اسلام چگونه بودهاند که من هم همان خصوصیات را ادامه بدهم." بنابراین فرماندهان ما خودشان را ملزم میدانستند که یک فرماندهی اسلامی داشته باشند.
حالا ممکن است شما بپرسید فرق فرماندهی اسلامی با سایر روشهای فرماندهی چیست؟ در پاسخ باید بگویم فرماندهی ارتشهای کشورهای جهان با درجه روی شانه است اما فرماندهی در اسلام، یک نوع رهبری است و فرماندهی بر دلها است.
همینجا این نکته را هم تصریح کنم که شهید صیاد شیرازی باور داشت که دفاع مقدس ما معرفتهایی داشته است و ما باید آن معارف را استخراج کنیم. بنابراین پس از اتمام جنگ تحمیلی ۸ساله عراق علیه ایران، دفتری به نام «هیأت معارف جنگ» درست کرد که الآن هم برقرار است که مقام معظم رهبری امیرسرتیپ جانباز «ناصر آراسته» را به جای شهید صیاد شیرازی به عنوان مسئول این دفتر منصوب کردهاند.
مقام معظم رهبری هم در هفته دفاع مقدس سال گذشته در قالب دیدار مجازیشان با فرماندهانی که در باغ موزه دفاع مقدس حضور داشتند، فرمودند "بروید معارف دفاع مقدس را از دل خاطرات دربیاورید و به مردم ارائه دهید. ما تشنه آنها هستیم."
مقام معظم رهبری بعدها مثال زدند که شهید باکری در عملیات بدر در قالب یک مکالمه بیسیمی به شهید احمد کاظمی گفت "بیا ببین اینجا چه خبر است؟چه قدر سبز و پر از گل است؟" شهید باکری در زمانی این حرفها را میزد که در مقابلش بیابان، دشت و نیزار دیده میشد. شهید کاظمی گفت "کاش من به آنجا میرفتم" و این معرفت است.
یا در نمونه ای دیگر در ظهر عید قربان، وقتی موشک به هواپیمای شهید عباس بابایی برخورد کرد، این شهید بزرگوار به کمکش که پشت سرش نشسته بود، گفت: فلانی، نگاه کن زیرپایت را. چه دشتهایی، چقدر سرسبزند. چه رودخانه خوبی؟ ما در اعتقاداتمان از دشتهای زیبا، رودخانه پر آب و فضای پر از گل به عنوان بهشت یاد میکنیم. شهید عباس بابایی لحظاتی پیش از اصابت موشک گفت:مسلم سلامت میکند؛ یا حسین... ادامه خط سرخ عاشورا.
غیرت نیروهای ارتشی ما را از مستشاران آمریکایی بی نیاز کرد
در خصوص نقش ارتش در دفاع مقدس نیز باید بگویم که من در سال۱۳۵۱ و قبل از پیروزی انقلاب اسلامی در ارتش استخدام شدم و چند سالی در زمان روی کار بودن رژیم طاغوت، به کشورم خدمت کردم. در آن سالها همراه مستشاران آمریکایی بودم. غارت، فسادها و تهاجمهای فرهنگی آنها را به چشم دیده ام و باور دارم که مستشاران آمریکایی آمده بودند کشورمان را بچاپند و ارتش را به همان صورتی که میخواستند، تربیت کنند.
وقتی که انقلاب شد، من که در یک یگان فنیمحور بودم. در این یگان ها، مثل هوانیروز یا نیروی هوایی، آمریکائی ها بیشتر حضور داشتند اما چیزی به ما یاد نمی دادند. آمریکاییها در زمان خروج از ایران در پائیز ۵۷، که مانند همین روزها که از افغانستان اخراج شدند، به ما میگفتند که الآن از کشور شما میرویم اما شما ۶ ماه دیگر با التماس خواهان برگشت ما میشوید چون می دانستند که چیزی در مورد راه اندازی هلی کوپتر و هواپیماها و اُوِرهال کردن آنها به ما نیاموخته اند.
امروز با گذشت نزدیک به ۴۲سال از پیروزی انقلاب اسلامی و ۴۰ سال که از شروع جنگ تحمیلی می گذرد، پس از اخراج مستشاران آمریکایی از کشورمان، نه تنها احتیاجی به آنها پیدا نکرده ایم بلکه از همان وسایلی که داشتیم هم استفاده کردیم و هم نگهداری. در حالیکه نه تنها عمر قانونیشان تمام شده است، بلکه حوادث کردستان، جنگ و سایر ناآرامی های کشور را با همین ها گذرانده ایم و با همت و غیرت بچههای ارتش از آنها استفاده مضاعف کردیم. یادآوری می کنم که در حالت عادی، هواپیما یا هلیکوپتر یک الزامات آموزشی و پروازی دارد اما در جنگ، به عنوان مثال یک هواپیمای سی- ۱۳۰ ، شاید هفت یا هشت سورتی پرواز دارد. این غیرت نیروهای ارتشی بود که در نگهداری این تجهیزات در طول جنگ تلاش کردند.
شهید سپهبد صیاد شیرازی حاج قاسم زمانه خود بود
حتما می دانید که قبل از جنگ تحمیلی عراق بر ایران، عناصر ضد انقلاب در غرب و شمال غرب کشورمان که گروه های مختلفی شامل دموکرات، کوموله، منافق، پیکار، راه کارگر، اکثریت و اقلیت و ... بودند، با مسلک های مختلف اما علیه جمهوری اسلامی دست به دست هم دادند و شهرهای ما را اشغال کردند؛ جنایت هم کردند، جنایتهایی که هنوز داعش مرتکب نشده است.
همانطور که در این سالها فردی چون شهید حاج قاسم سلیمانی که علیه داعش بلند شد و شهرهای سوریه و عراق را از این گروه تروریستی باز پس گرفت، آزاد کرد و به تعبیری دو کشور را از دهان اژدها بیرون کشید؛ در آن زمان هم فردی به صورت کاریزماتیک به عنوان فرمانده نیروهای عملکننده انتخاب شد و شهرها را یکی یکی آزاد کرد؛ تا جایی که حتی بنیصدرِ عامل بیگانه با طرحهای او مخالفت میکرد. فرمانده نیروهای عملکننده آن زمان، کسی نبود جز شهید صیاد شیرازی. بنابراین ارتش در جریان ناآرامیهای پیش از وقوع جنگ، شهرهای زیادی را آزاد کرد و شهدای بزرگواری را داد. بعد، جنگ شروع شد و ارتش در جریان این رخداد نیز نقش بهسزایی ایفا کرد.
ارتش موظف بود به صورت همزمان از مرزهای زمینی، هوایی و دریایی کشورمان محافظت کند
دشمن در ساعت 2و40دقیقه روز 31شهریور 1359جنگ را با یک حمله هوایی شروع کرد. یعنی ما در ارتش موظف بودیم به صورت همزمان از مرزهای زمینی، هوایی و دریایی کشورمان محافظت کنیم. من که در جمعی لشکر ۹۲ زرهی خوزستان بودم در ساعت 4صبح روز 31شهریور 1359، همان روزی که جنگ شد، خودم را به مرز چذابه رساندم. ما در آن زمان شاید 10تانک هم نداشتیم زیرا همه تانکها از کار افتاده و مستعمل شده بودند. همان موقع دشمن با حدود 400 تانک از مرز چذابه وارد کشورمان شده بود و رزمندگان ما سینه به سینه دشمن به دفاع پرداختند و قدم به قدم با حالتی مردانه عقب آمدند؛ یعنی عقبنشینی نکردند. ما در اصطلاح نظامی به این نوع عملکرد، «عملیات سدکننده» یا «عملیات تأخیری» میگوییم. این کار در زمان جنگ بسیار سخت است اما ارتش آن را انجام داد.
عملیات کمان 99 در کمتر از 12 ساعت انجام شد
از طرف دیگر فرماندهان نیروی هوایی ارتش کشور ما در همان زمان، به رغم وجود تعداد اندک هواپیماها، عملیات انتقام را انجام دادند و پس از گذشت 12ساعت از وقوع جنگ، عملیات کمان99 را به پیش برده و به نتیجه رساندند.عملیات کمان 99یک عملیات140فروندی بود و اهدافی در جریان آن زده شد که نه تنها صدام بلکه اروپاییها و آمریکاییها هم از دیدن آن و آگاهی از اخبار منتشر شدهاش حیرت کردند.
در دیگر سو، اگرچه متخصصان کارهای مربوط به ناوچهها در دسترسش نبودند، اما نیروی دریایی ارتش نیز چنان وارد دریا شد و خودش را به اسکلههای البکر و الامیه رساند و نیروی دریایی عراق را که شامل 12ناوچه اوزا 1و اوزا2 بود، نابود کرد که این نیروی دشمن از روز شصت و هفتم دفاع مقدس تا آخر جنگ نتوانست کمر راست کند.
ما عملیاتی در طول 8سال دفاع مقدس نداریم که در آن هلیکوپتر شرکت نداشته باشد و هوانیروز نقش بسیار بسیار پررنگ و فداکارانهای در دفاع مقدس داشت. خلبانانی چون شهید احمد کشوری و شهید علیاکبر شیرودی در آن زمان رشادت زیادی کردند که برهمین اساس هم معروف شدند و به یاد ماندند.
مادر شهید شیرودی 40 شب بر مزار فرزندش نگهبانی داد
در اینجا میخواهم یک خاطره احساسی بگویم. مادر شهید شیرودی میگفت چون صدام برای سر پسرم جایزه تعیین کرده بود، تا 40شب بالای سر قبر پسرم خوابیدم زیرا میترسیدم دشمنان بیایند و نبش قبر کنند. این هم خط سرخ عاشورا است زیرا دشمن حتی به بدن اباعبدالله نیز رحم نکرد و اسب روی ان راند.
این مروری بر نقش ارتش در دفاع مقدس بود البته برادران سپاه و بسیج نیز در آن سالها کمک شایانی به ارتش کردند. امروز افتخار ما این است که زیر هیچ قرارداد ننگینی را امضا نکردیم، هیچ بخشی از کشور را واگذار نکردیم و کشورمان را با همت و فداکاری حفظ کردیم.
*امیر، شاید بد نباشد در یک توضیح تکمیلی بفرمائید که نیروهای هوایی و هوانیروز ارتش چه فرقی با هم دارند؟
هوانیروز به معنی هواپیمایی نیروی زمینی ارتش است. این نیرو پشتیبان نیروی زمینی کشورمان به حساب میآید. نیروی هوانیروز یک یگان هلیکوپتری مربوط به نیروی زمینی ارتش است البته هواپیماهای کوچک و سبکی را هم در اختیار دارد.
اما نیروی هوایی ارتش یک نیروی مستقل است البته الآن بنابر فرمان مقام معظم رهبری نیروی پدافند نیز به نیروهای ارتش کشورمان اضافه شده است. این نیرو در زمان وقوع جنگ در دل نیروی هوایی ارتش بود و علاوه بر سرنگون کردن هواپیماهای دشمن، امنیت هوایی عملیاتها را تأمین میکرد.
ادامه دارد ....
ارسال نظر