در گفتگوی مجتبی جعفری با موج مطرح شد:
دلایل اهیمت روایت دفاع مقدس از قول نویسنده اطلس نبردهای ماندگار /نگذاریم فرصت از دست برود
یک سرتیپ ۲ بازنشسته ارتش و از آزادگان جنگ تحمیلی که اکنون با نگارش ۱۵ جلد کتاب از راویان دفاع مقدس است، در مورد دلایل اهمیت روایت دفاع مقدس و ثبت تاریخ آن سخن گفت.
مجتبی جعفری که سرتیپ 2 بازنشسته ارتش است، به مناسبت هفته دفاع مقدس ، در گفتگو با خبرنگار فرهنگی خبرگزاری موج با اشاره به اینکه توفیق داشته است در دوران دفاع مقدس به عنوان فرمانده گروهان و معاون گردان حضور داشته باشد و در پایان جنگ اسیر شود، بیان کرد: پس از اسارت اولین کتاب خود را با کتاب جهنم تکریت نوشتم که در آن از خاطره های دوران اسارت گفته ام این کتاب بسیار مورد استقبال خواننده ها و جامعه قرار گرفته است.
مقایسه نبردهای ۳ هزارساله ایران زمین با ۸ سال دفاع مقدس در کتاب اطلس نبردهای ماندگار
وی ادامه داد: در تداوم این علاقه به ثبت و ضبط تاریخ دفاع مقدس حدودا ۱۵ جلد کتاب دیگر هم به نگارش درآورده ام که عمدتا یا خاطره های رزمندگان ارتش از ۸ سال دفاع مقدس است و یا گزارش عملیات ها و وقایعی است که در جنگ اتفاق افتاده است که از آن جمله می توان به کتاب اطلس نبردهای ماندگار اشاره کرد که به عنوان پرتیراژترین کتاب تاریخ دفاع مقدس ۵۰ بار به ۲ زبان فارسی و انگلیسی چاپ شده است و به شرح عملیات های زمینی جمهوری اسلامی ایران در مقابل دشمن پرداخته است.
این سرتیپ ۲ بازنشسته ارتش با اشاره به کتاب آخرین نبرد اظهار کرد: در این کتاب که آخرین اثر من تا به امروز است، گزارش کوتاهی از جنگ های ۳ هزار ساله ایران زمین در مقایسه تقریبا غیرمستقیم با نبرد ۸ ساله آمده است و ویژگی های دوران دفاع مقدس را آنجا توضیح داده ام.
تاریخ مصور ارتش به زودی منتشر می شود
جعفری با بیان اینکه این روزها مشغول تدوین کتابی با نام تاریخ مصور ارتش است، مطرح کرد: این کتاب بسیار وزین و مستند منحصر به فردی است که به صورت ارایه تصاویر و اسناد و مدارک تاریخ ارتش را از ۳ هزار سال پیش تا به امروز به خواننده ارایه می دهد احتمالا این کتاب که نزدیک به ۲ سال است زمان خود را صرف آن کرده ام تا دهه فجر امسال به چاپ برسد و در اختیار علاقه مندان قرار بگیرد.
وی در پاسخ به این پرسش چرا ۱۰ سال بین نگارش آخرین اثر و کتاب جدیدش وقفه افتاد، گفت: ما در کنار ثبت و ضبط و نشر کَتبی تاریخ دفاع مقدس، به صورت شفاهی و کلاسی در مکانی در ارتش با نام هیات معارف جنگ شهید سپهبد علی صیاد شیرازی از دفاع مقدس می گوییم در حقیقت برای پرسنلی که وارد ارتش می شوند از درجه دار و افسر گرفته تا سربازان وظیفه که برای خدمت سربازی حضور پیدا می کنند به تناسب وضعیت خدمت تاریخ دفاع مقدس به صورت کلاسیک و برنامه ریزی شده با عناوین کلاسی و سرفصل های درسی تدریس می شود یعنی عمده ترین کار ما انتقال معارف جنگ و تاریخ دفاع مقدس به صورت درسی به جوانان است.
اهمیت روایت دفاع مقدس
این راوی ۸ سال دفاع مقدس درباره اهمیت روایت دفاع مقدس تصریح کرد: اهمیت هر رویدادی چند دلیل دارد که شاید ۲ عامل بیشتر مورد توجه باشد، اولین آن «اثرگذاری رویداد بر جامعه» و دوم «تکرار نشدن آن رویداد» است یعنی همانطور که چیزی که در کتاب های رکوردی گینس ثبت می شود بیشتر شاهد بر این است که آن اتفاق دیگر تکرار نشده است و بر همین مبنا بدان اهمیت می دهند. حال در تاریخ دفاع مقدس این ۲ عامل به شکل بارزی وجود داشته است یعنی هم تاثیرات جنگ در جامعه بسیار گسترده بوده و هم تکرار نشدن آن که در سال های آینده نیز می تواند اهمیت آن را دوچندان کند. نقشی که دفاع مقدس در تثبیت وضع اجتماعی ما پس از پیروزی انقلاب اسلامی داشته است، انکارناپذیر است.
جعفری ادامه داد: حوادث مختلفی که در این جنگ در طول ۸ سال در سه جبهه زمینی، هوایی و دریایی و در زمین در طول هزار و ۲۰۰ کیلومتر در دشت، بیابان، کوه، صحرا، دره و جنگل در مقابل دشمن با حضور نزدیک به ۵ میلیون رزمنده ای که به صورت متناوب در طول این ۸ ساله در جبهه حضور پیدا کردند قصه و داستان بسیار بسیار زیاد دارد اما به نسبت این وسعت و کثرت داستان ها، متاسفانه هم کسانی که در تاریخ حضور داشتند و تاریخ را ساختند و هم کسانی که بعدها آمدند و چشم باز کردند و دیدند چنین تاریخی وجود دارد، اهتمام کافی برای پرداختن به این قصه ها نکردند و در این لحظه وضعیتی به وجود آمده است کا اگر نگوئیم روزانه حداقل هفتگی و ماهانه حتی در سال تعداد قابل توجهی از دوستان گرد پیری و سفیدی بر سر و رویشان می نشیند، از دست می روند و آن اندوخته عظیم را زیر خاک می برند که دیگر از دسترس همه خارج می شود.
وی تاکید کرد: تا قبل از آنکه فرصت ها بیشتر از این از دست برود، بهتر است اقدامات لازم صورت بگیرد باید به این نکته توجه کرد کسانی که در دوران دفاع مقدس بوده اند شاید امروز حوصله پرداختن به ماجراهای آن زمان را نداشته باشند اما کسانی که حس وظیفه دارند، کارشان مربوط به این حوزه است و یا بدین کار علاقه دارند، به این مساله مهم توجه کنند و با حوصله به سراغ این افراد بروند و با آن گفتگو کنند.
هنرمندان در روایت قصه های دفاع مقدس کم لطفی کرده اند
نویسنده جهنم تکریت با اشاره به اینکه هنرمندان هم در این زمینه کم لطفی کرده اند، تصریح کرد: آن قدر قصه های زیبا به صورت مصداقی، عینی و اتفاق افتاده در این تاریخ وجود دارد که اگر با چشم هنری بدان نگاه شود، آنچنان صحنه های زیبایی به نمایش گذاشته می شود که جلوه گری هنر غرب را تحت تاثیر قرار می دهد. در حقیقت هر قصه کوتاه این تاریخ می تواند تبدیل به فیلم سینمایی، سریال، تئاتر، نقاشی و... شود.
جعفری افزود: این بی توجهی آن قدر زیاد شده است که صدای مقام معظم رهبری هم به عنوان فرمانده کل قوا به تعبیر من به فریاد بلند شده است که چرا این سستی و بی توجهی وجود دارد. ما بیش از 42 هزار آزاده داریم یعنی فردی که حداقل از 6 ماه تا 18 سال حداکثر در عراق اسیر بوده است این افراد بسیار حرف و قصه از مقاومت و عملکرد دشمت در سلول های اسارتی دارند و از میان 42 هزار نفر یک درصد هم اقدام به نوشتن خاطره های اسارت خود نکرده اند و این ضعف بسیار بزرگی است.
وی یادآور شد: نزدیک به 30 هزار آزاده در این مملکت زندگی می کنند که سینه هرکدام از آن ها پر از خاطره های رنگارنگ است چرا کسی نباید قلم بدست بگیرد، به سراغ این دوستان برود و گرد و غبار مانده این دوران را پاک و شفاف کند تا آن را به نسل جوان امروز برساند.
اگر ده بار دیگر هم به دنیا بیایم باز هم لباس سربازی را می پوشم
نویسنده کتاب آخرین نبرد در جواب به این سوال که اگر به عقب برگردد باز هم ارتش را برمی گزیند یا نه، گفت: این سوالی است که جوانان به صورت مکرر از ما می پرسند اما من صادقانه می گویم اگر 10 بار دیگر هم بدنیا بیایم مستقیم به سمت دانشگاه افسری امام علی (ع) می روم و لباس سربازی را می پوشم در حقیقت اگر تاریخ تکرار شود همین مسیر را طی می کنم چراکه الان بدون هیچ شعاری و از انتهای قلبم می گویم از یک لحظه عملکردم در جنگ، اسارت و تا به الان داشتم ذره ای پشیمان نیستم بلکه به آن افتخار می کنم و خداراشاکرم که این مسیر را برایم ترتیب داده است.
جعفری ادامه داد: آنقدر در این مسیر ناملایمت وجود داشته است که برخی با یک اتفاق از میدان خارج شدند اما توفیق خدا بوده است که من در این جنگ با وجود آنکه سه بار و سه طریق مختلف زخمی شدم، حضور داشته باشم. در حقیقت این زندگی برای من کلکسیون حوادث را رقم زده است از جمله آنکه یک بار تیر مستقیم دشمن به پایم خورد و خارج شد، ترکش خمپاره دشمن روی گردنم نشست و یک ترکش دیگر که همچنان در کنار کمرم جا خوش کرده است.
زیباترین خاطره شنیدن خبر آزادی ام بود
وی در بخش دیگری از صحبت های خود با اشاره به اینکه تصور می کند برای کسی که در جنگ حضور داشته و اسیر شده، زیباترین خاطره لحظه ای است که خبر آزاد شدن را می شنود، خاطرنشان کرد: این خبر از خبر پیروزی های بزرگ در جنگ هم زیباتر است خلاصه بگویم که ما زمانی که اسیر بودیم تقریبا از نظر وقوع حادثه ای که منجر به آزادی ما شود قطع امید کرده بودیم اما صدام به کویت حمله کرد و برای آنکه از درگیری و آتش بس با ایران رها شود، نامه نگاری با مرحوم هاشمی رفسنجانی انجام داد که آخرین نامه را صدام به ایشان نوشت.
این راوی جنگ افزود: ما آن روز که فکر کنم چهارشنبه بود مشغول کارهای روزمره بودیم که نگهبانان عراقی صدایمان زدند و گفتند بیایید در آسایشگاه تلویزیون تماشا کنید. ما هم بدان جا رفتیم و پای تلویزیون نشستیم تا اینکه آخرین نامه صدام حسین به مرحوم رفسنجانی خوانده شد و ما هم که با زبان عربی آشنا بودیم متوحه شدیم چه شده است اما آنقدر این اتفاق برایمان غیرمنتظره بود که مثل مجسمه روی زمین جای گرفته بودیم و نمی توانستیم تکان بخوریم. در آن نامه خطاب به مرحوم هاشمی رفسنجانی آمده بود هرآنچه شما می خواستید و بدان تکیه می کردید تحفق یافته است. همچنین گفته شده بود که ما برای اثبات حسن نیت خودمان از روز جمعه اولین گروه اسرای ایرانی را برای شروع مبادله اسرا آزاد می کنیم.
جعفری خاطرنشان کرد: با بیان اینکه آن زمان من و 400 افسر ایرانی اردوگاه 19 تکریت در استاد صلاح اادین عراق ساعت 10 صبح روز 24 مرداد 69 به مدت نیم ساعت خارج از آسایشگاه مانند بچه هایی که زیباترین هدیه و بالاترین خواسته شان را فراهم می کنند، بودیم و اردوگاه را به اصطلاح روی سر خود گذاشتیم. هیچ شادی را نمی توانم با آن نیم ساعت مقایسه کنم البته برای ما نیم ساعت یک ماه طول کشید و در نهایت 21 شهریورماه آزاد شدیم.
وی در پایان گفت: شعری از قیصر امین پور به یاد دارم که دلم میخواهد پایان بخش این گفتگو باشد و آن این است که :
سراپا اگر زرد و پژمرده ایم
ولی دل به پاییز نسپرده ایم
چو گلدان خالی، لب پنجره
پر از خاطرات ترک خورده ایم
اگر داغ دل بود، ما دیده ایم
اگر خون دل بود، ما خورده ایم
اگر دل دلیل است، آورده ایم
اگر داغ شرط است، ما برده ایم
اگر دشنه دشمنان، گردنیم!
اگر خنجر دوستان، گرده ایم؟!
گواهی بخواهید، اینک گواه:
همین زخمهایی که نشمرده ایم!
دلی سربلند و سری سر به زیر
از این دست، عمری به سر برده ایم
ارسال نظر