English

یادداشت؛

برگ برنده «موقعیت‌مهدی» چیز دیگری است!

یکی از اتفاقات خوبی که با فیلم موقعیت مهدی افتاده است این است که مشخص می‌شود ترک‌ها و بچه‌های آذربایجان چقدر در جنگ موثر بوده‌اند. اهمیت لشکر عاشورا دیده می‌شود. همه‌جا پر از تُرک است!

برگ برنده «موقعیت‌مهدی» چیز دیگری است!

علی علی بیگی-خبرگزاری موج، دیشب به پای فیلم «موقعیت مهدی»، اولین ساخته هادی حجازی‎فر نشستم. از چندی قبل حرف و حدیث‌ها از این فیلم زیاد بود که آیا این اثر سریال است یا فیلم سینمایی؟ حجازی‌فر سال قبل با نویسندگی «آتابای» که توسط نیکی کریمی ساخته شده بود درجشنواره فجر حضور داشت.

« موقعیت مهدی » فیلم‌نامه چندان قوی ندارد. کارگردانی‌اش هم در حد یک کار متوسط است. غیر از یکی دو پلان خوب، قابها و کادرهای چشم‌نوازی هم ندارد و بیشتر یک کار تلویزیونی است تا سینمایی اما ویژگی‌های خاصی دارد که مخاطب را پای کار نگه می‌دارد و راضی‌اش می‌کند. برگ برنده موقعیت‌مهدی چیز دیگری است!

از جمله اینکه هرچند این فیلم داستانِ خطیِ منسجمی ندارد، اما خرده‌روایت‌هایی دارد که بیننده را با خود همراه می‌سازد. داستان‌های فرعی و دل‌نشینی که زیبایی به کار می‌بخشند. از جمله این روایت‌ها می‌توان به داستان خسرو و محمد، یا خواستگاری مهدی باکری، یا کاشی‌کاری حمید و مهدی باکری اشاره کرد. این خرده‌روایت‌ها داستان را سرپا نگه داشته است. ضمناً نویسنده سعی کرده با اپیزودیک کردنِ کار، نبود فیلم‌نامه خطی‌اش را پوشش دهد که تا حدودی موفق عمل کرده است.

اما مهم‌ترین ویژگی این فیلم نگاه متفاوت فیلم‌ساز به کار است. ما صدها فیلم در مورد دفاع مقدس دیده‌ایم که در کشورمان ساخته شده‌اند، اما معمولاً نود درصدشان یا شعاری است و یا روشن‌فکری! معمولاً در این فیلم‌ها شاهد قهرمانی هستیم که مانند بولدوزر عراقی می‌کُشد! یا با دیالوگ‌های قلمبه‌سلمبه دم از دین و اعتقاد می‌زند. «موقعیت مهدی» اینطور نیست. گنده‌تر از دهنش حرف نمی‌زند. شعار نمی‌دهد. سربه‌زیر و کم‌حرف است. مثل خود مهدی باکری !

در سال‌های گذشته شاهد فیلم‌های ضدجنگ و روشن‌فکری هم بوده‌ایم که سرتاسر جنگ را سیاه‌نمایی کرده‌اند. ویژگی مهم فیلم موقعیت مهدی این است که سیاه‌نمایی نمی‌کند. هرچند ما تلّی از جنازه شهید را نیز در فیلم می‌بینیم ولی باز فیلم سیاه نیست. فیلم امیدوارانه است. لبخند دائماً بر روی لب تماشاگر است. یک فیلمِ جنگیِ سراسر مرگ و شهادت، اما امیدوارانه و سروربخش. زندگی در فیلم در جریان است. فیلم راکد نیست. مثلاً حتی بعد از شهادت حمید باکری می‌بینیم که زن و بچه‌هایش به قم می‌روند و زندگی‌شان را از سر می‌گیرند.

همچنین باید اشاره کنم به اینکه فیلم جسور است. فیلم‌ساز با جسارت حرفش را می‌زند. حمید باکری باید توبه‌نامه بنویسد! بله! این اتفاق در ایران افتاده است! پنج بار هم رفته به سپاه تبریز و برگشته است! اما ارزشی برایش قائل نشده‌اند! کمتر کسی می‌توانست این حرف را در فیلمش بزند ولی حجازی‌فر این کار را کرده است. یا مثلاً در جلسه‌ای مهدی باکری اشاره می‌کند به اینکه نیروهای خودی زود میدان را ترک می‌کنند و به عقب برمی‌گردند. گلایه از فرار! هم سر شهادت حمید باکری این تنهایی مشهود است و هم سر شهادت مهدی باکری. هر دو تنها می‌مانند. جایی از فیلم مهدی باکری می‌گوید: «اگر الآن حمید زنده بود تنها نمی‌ماندم!»

یکی دیگر از اتفاقات خوبی که با فیلم موقعیت مهدی افتاده است این است که مشخص می‌شود ترک‌ها و بچه‌های آذربایجان چقدر در جنگ موثر بوده‌اند. اهمیت لشکر عاشورا دیده می‌شود. همه‌جا پر از تُرک است! اردبیلی و تبریزی و اهری و ارومیه‌ای! ما معمولاً در فیلم‌های جنگی تُرک ندیده‌ایم! و اگر هم دیده باشیم یک سرباز صفری که کمپوت و کنسرو پخش می‌کند یا واکس می‌زند! اما الآن مشخص می‌شود که در مهم‌ترین قسمت جنگ تُرک‌ها نقش موثر و مهمی داشته‌اند. قسمت مهمی از جنگ را تُرک‌ها اداره کرده‌اند. این واقعیتی است که در این سی سال در فیلم‌ها و سریال‌ها ندیده بودیم. این کشور به تُرک‌زبان‌ها مدیون است. این باید در سینمای جنگ گفته شود.

هرچند صحنه‌های جنگی فیلم خوب درنیامده‌اند و مشخص است که کارگردانی و تیمش توانایی لازم برای این کار را نداشته‌اند و آن جنگ عظیم را نمی‌بینیم اما حاشیه جنگ تقریباً این خلاء را پر کرده است. علاوه‌بر این اِلِمان‌هایی از آذربایجان در فیلم است. چای خوردنِ بیش از حدِّ ترک‌ها زبان‌زد عام است. در فیلم نیز می‌بینیم تحت شرایط سخت جنگی این چای خوردن در اولویت است! یا گزارش خسرو از بازی تراکتورسازی خوب در فیلم نشسته است. دیالوگ‌های ترکی فیلم و لالایی ترکی در حین شهادت مهدی و حمید و همچنین نوحه ترکی که در دوجا پخش می‌شود بسیار فیلم را تاثیرگذار کرده است.

از نوستالژی‌هایی که در فیلم هست نیز نباید گذشت. فیلم در دهه شصت می‌گذرد. همه ما از این دهه خاطره داریم. قوری و سماور و بخاری نفتی و رادیو و خانه‌هایی با معماری این دهه و حتی لباس‌ها برایمان خاطره است. علاوه‌بر این وجود سردارانی که ما در آذربایجان بارها اسمشان را شنیده‌ایم مانند جمشید نظمی و شهید یاغچیان و شهید قاسم سلیمانی و احمد کاظمی و محسن رضایی در فیلم، این فیلم را برایمان لذت‌بخش‌تر کرده است.موقعیت مهدی را از دست ندهید!

آیا این خبر مفید بود؟
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری موج در وب منتشر خواهد شد.

پیام هایی که حاوی تهمت و افترا باشد منتشر نخواهد شد.

پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیرمرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

ارسال نظر

آخرین اخبار گروه

پربازدیدترین گروه