یادداشت؛
آیا طرح های جامع شهری منسوخ شده اند؟
انگلستان که خود مبدع الگوی طرحهای جامع و تفصیلی بود در دهه ۶۰ میلادی تغییرات عمدهای در نظام شهرسازی خود اعمال کرد و از سال ۱۹۶۸ یعنی ۵۰ سال پیش نظام شهرسازی خود را بر اساس الگوهای ساختاری و طرحهای محلی جایگزین کرد.
به گزارش خبرگزاری موج همدان، مهران گومه، دکتری شهرسازی، هیات علمی و عضو انجمن طراحان شهری ایران در یادداشتی نوشت:
طرحهای توسعه شهری جامع و تفصیلی با بیش از 6 دهه سابقه در کشور از مهمترین ابزارهای ساماندهی و مدیریت کالبدی شهرهای ما به شمار میروند و باهدف مدیریت توسعه از پیش اندیشیده شهرها تهیهشدهاند.
این طرحها قرارشان بر این بود محیط زندگی مناسبی برای شهروندان ایجاد کنند در حالی که بسیاری از این طرحها در ارائه شکلی مطلوب از زندگی شهروندان و شهرنشینان ناموفق بودهاند.در واقع میتوان طرحهای جامع حاصل را تلاش کشورهای اروپایی و خصوصاً انگلستان برای اصلاح شرایط شهرها بعد از جنگ جهانی اول و کمک به توسعه متوازن شهرها و باهدف حل سریع مسئله مسکن و توزیع متعادل برشمرد.
نگاه بالا به پایین طرحهای جامع شهری
این طرحها با نگاه از بالا به پایین و با دیدگاهی خردگرایانه و کارکردگرایانه شهر را مانند یک بقچه در نظر میگیرند که قرار است جمعیت مشخصی در آن ریخته شود.
این جمعیت مشخص شکل متعادل نیاز به مسکن، فضای سبز، شبکه رفتوآمد، تجاری، فرهنگی، آموزشی و ... دارد. میتوان گفت این نگاه کمی لازم است ولی بههیچوجه تمام ابعاد پیچیده شهری را پوشش نمیدهد و کافی نیست.
نادیده گرفتن مسائل اجتماعی، زیباشناسی و اقتصادی، ریشه نارضایتی وسیعی از طرحهای جامع را کلید میزند و این توجه بیشازحد به کمی گرایی ریاضیوار و کارکردگرایی صرف را موجب شد.
انگلستان که خود مبدع الگوی طرحهای جامع و تفصیلی بود در دهه 60 میلادی تغییرات عمدهای در نظام شهرسازی خود اعمال کرد و از سال 1968 یعنی 50 سال پیش نظام شهرسازی خود را بر اساس الگوهای ساختاری و طرحهای محلی جایگزین کرد.
طرحهای راهبردی جایگزین طرحهای جامع
در آمریکا هم طرحهای راهبردی جایگزین طرحهای جامع و تفصیلی شدند. پیرو این دیدگاه مسائل کیفی مانند هویت، مسائل زیباشناسی، اجتماعی و مسائل زیستمحیطی را بر مسائل کمی مانند تراکم، سرانه، عرض معبر که خروجیهای اصلی طرحهای جامع و تفصیلی هستند مقدم دانستند.
لازم به ذکر است انگلستان از قرن 20 با دیدگاهی جدی بحث نوزایی شهری را مطرح کرده است و سعی در اصلاح و تعدیل نظام شهرسازی ساختاری میکرد و در حال حاضر نسل جدید طرحهای شهری به نام «آیندهپژوهانه» مطرحشده است که در برخی کشورها بهصورت آزمایشی تهیه و اجراشده است.
ناکارآمدی طرحهای جامع
گزارش مفصلی که کارشناسان سازمان ملل متحد در سال 1995 تهیه کردند علل ناکارآمدی طرحهای جامع را مورد بررسی قرار داد که عمدتاً در 3 حوزه خلاصهشدهاند:
مشکلات نظری
طرحهای جامع و تفصیلی منتج از آن بر مبنای خردگرایی کمی ریاضی و تحمیل الگوهای کارکردی استوار است که ذاتاً دارای محدودیت هستند و نمیتوانند تمام ابعاد پیچیده شهری را پوشش دهند به همین دلیل به مشکل برمیخورند و توجه به مسائل کیفی اتفاق نخواهد افتاد.
مشکلات روش تهیه طرحهای جامع
روش تهیه طرحها جامع بسیار آمرانه، بوروکراتیک و خشک است، مردم، شهروندان و ذینفعان در فرآیند طرحها دیده نمیشوند و شهری منجمد را تا سال افق طرح به تصویر میکشند، این در حالی است که در واقعیت هیچگاه شرایط ساکن باقی نمیماند و جامعه و احوال حاکم بر آن به لحاظ سیاسی اقتصادی اجتماعی مدام در حال تغییر هستند و عمدتاً شهر موجودی زنده و پویاست.
از سویی دیگر خروجی نقشههای شبکه معابر، کاربریها و ضوابط آن بسیار ناقص هستند و مسائل شهر کاملاً دوبعدی دیدهشده است، درصورتیکه شهر 3 بعدی است و بایستی مسائل زیباشناسی، هویتی و اجتماعی لحاظ شود
مشکلات اجرایی و مدیریتی
الگوی تهیه طرحها به شکلی غیر مشارکتی موجب میشود گروههای ذینفع، استفادهکنندگان، شهروندان و نیازهای آنها و اجتماعات محلی در تصمیمسازیها و تصمیمگیریها درنظر گرفته نشوند. از سوی دیگر جای خالی نمایندههای تحققپذیری و اجماع علاوه برنهادهای مرتبط مانند کارفرما، مشاور که طرح ها را تهیه و تصویب می کنند، احساس می شود.
با مشهود بودن ناکارآمدی و ضعفهای آشکار بر این طرح ها، اما همچنان شورای عالی شهرسازی و معماری با صرف هزینه و زمانی بسیار به تهیه این طرحهای غیر بازده مبادرت می ورزد. می توان با اصلاح چارچوب های قانونی و اجرایی، شکلی مناسب را برای شهرها به عنوان سکونتگاه های اصلی مردم به وجود آورد.
اصلاحات پیشنهادی
عمده اصلاحات را در قالبهای زیر می توان تعریف کرد:
- تغییر در دیدگاهها و معیارهای کالبدی محض و حرکت به سمت معیارهای کیفی زیباشناختی، زیستمحیطی، اجتماعی و ...
- تغییر دیدگاه در تهیه طرح ها از عوامل فنی-تکنیکی به عوامل سیاسی –مشارکتی
- حرکت از مدیریت گرایی آمرانه و از بالا به پایین به سوی توانمندسازی و قدرت دادن به نهادههای محلی با اصلاح در روند بوروکراتیک و به وجود آوردن فضایی همراه با مشارکت
ارسال نظر