خبرگزاری موج کرمانشاه گزارش می دهد؛
سوگ ده روزه کرمانشاهی ها در ایام شهادت امام حسین(ع) + نوحه ها
مراسم عزاداری امام حسین(ع) و یاران ایشان در شهر کرمانشاه همراه با آئینهای خاصی است که حال و هوای این شهر را حسینی میکند.
، همه ساله با آغاز ماه محرم ، مراسم عزاداری و سوگواری امام حسین(ع) و یاران ایشان در نقاط مختلف کشور برگزار میشود که همراه با آداب و رسوم خاص خود است در شهر کرمانشاه این مراسمها همراه با آئینهای خاصی است که حال و هوای این شهر را حسینی میکند از آئین سیاهپوشی شهر تا برگزاری مجالس روضهخوانی مساجد، حسینیهها، هیئتها و خانهها گرفته تا آئین علم گردانی که همه و همه نشانگر عشق و ارادت به حضرت اباعبدالله الحسین(ع) است و در جای جای شهر با حضور اقشار مختلف مردم برپاست.
آری بازخوانی وقایع عاشورا در کاشیکاریهای «تکیه معاون الملک» خود حکایت از عشق و ارادت مردم این خطه از گذشته تا امروز به خاندان رسول خدا دارد.
برپایی «سفرههای نذری» از دیگر آئینهای ماه محرم در کرمانشاه است که برخی از این مجالس ویژه بانوان است و سفرههای نذری به نام حضرت رقیه(س)، حضرت ابوالفضل(ع)، حضرت قاسم(ع) و حضرت علیاصغر(ع) به نیت مشکلگشایی و عزاداری برپا میکنند.
از دیگر رسوم قدیمی ماه محرم در کرمانشاه که در جریان است «تعزیهخوانی» است که به نوعی نمایش وقایع و مصیبتهای عاشورا است و در دهه محرم هر روز به نام یکی از شهدای کربلا اجرا میشود.
سنت دیرینه «علم گردانی» در کرمانشاه از دیگر رسوم قدیمی ماه محرم در این شهر است و به صورت پر رنگ دیده میشود به شیوهای که یک علم را در برخی محلههای شهر میچرخانند و در مقابل برخی منازل میبرند.
از دیگر آداب ویژه مجالس عزاداری ماه محرم در برخی مناطق استان نواختن «چمری» است که این مراسم همراه با شیون مردان و زنان است.
یکی دیگر از رسوم قدیمی آئینهای عزاداری محرم در کرمانشاه تشکیل دستههای سینهزنی و زنجیرزنی از طرف مردان بزرگ تکایای شهر است.
گفتنی است، پیش از آنکه محرم آغاز شود کوچه و خیابانهای شهر رنگ و بوی عزا به خود میگیرد و مردم شهر متناسب با سنت و فرهنگ خود آماده برگزاری مراسم و سنتهای سوگواری امام حسین(ع) میشوند و هر منطقه به شیوه خاص خود این آئین را برگزار میکند، اما گویی روحی شبیه و یکسان بر تمام آنان حاکم است و این روح علاقه و ارادت به امام حسین(ع) و یاران ایشان دارد.
واقع امر این است که سوگ و سوگوارى از گذشتههاى دور در بین ایلات و طوایف کرمانشاه با آداب و رسومى همراه بوده که ریشه در زندگى هزاران ساله آنان دارد و نشانه پیوند ناگسستنى آنها با فرهنگ آبا و اجدادى خویش است. در بین ایلات و طوایف کرمانشاهان رسم است اگر دلاور و نامدارى جان سپارد ابتدا تمامى دهات طایفه وابسته را دعوت مىکنند. همگى لباس سیاه مىپوشند و لباس خود را گِل مىگیرند. پس از غسل میت، تابوت را در صورت نزدیک بودن گورستان بر دوش حمل مىکنند. زنان نیز به همراه تشیعکنندگان در حالى که صورت خود را با ناخن مىخراشند، به راه مىافتند و پس از تدفین به محل وفات برمىگردند. در فضاى باز جوار خانهها چادرهاى متعددى برپا مىسازند و براى برگزارى مراسم به وسیلهٔ تعدادى سوار به طوایف همجوار اطلاع مىدهند و از شاعران بدیههگوى محلى که به «بِویژه» معروفند و اغلب صوتى خوش هم دارند، دعوت مىکنند. همچنین ساز و دهل مىآورند که در زمان برگزارى «چمری» بنوازند. اگر کثرت مدعوین با کیفیت جا مطابقت ننماید، هر کدام از ایلات و طایفهها را براى روز مخصوصى دعوت مىکنند و بدین صورت بعضى سوگوارىها تا هفتهها به طول مىانجامد.
از فرداى آن روز گروههاى دعوت شده از دور و نزدیک، دسته دسته با وسایل نقلیه مختلف به سوى محل سوگوارى براه مىافتند و همراه خود برنج، روغن، گاو و گوسفند و یا پول نقدى که به پَرسانه معروف است، به عنوان همیارى با صحاب عزا مىآورند. معمولاً مدعوین در چند صد مترى خانه صاحب عزا، پیاده شده و به ترتیب آرایش عَلَم و همچنین زدن گِل و انداختن «دوار» مشغول مىشوند («دوار» تکه چادر سیاهى است که به گردن مىاندازند). صاحب سوگ یکى از اسبان ممتاز متوفى را آورده، دم و یال و کاکلش را مىبرند و زین را نگونسار بر آن مىگذارند و همان طورى که در شاهنامه آمده اسلحه، تفنگ، شمشیر، قطار فشنگ و ... با ترتیبى خاص بر اسب مىآرایند که آنرا «کُتَل» مىگویند. دعوتشدگان نیز چنانچه در گذشته نامورى داشته باشند، به یادبود او «کتلی» ساخته و همراه مىآورند. چون دسته زن و مرد مدعو با کتل خود و علمى سیاه که آن را «آلایی» مىگویند، آماده شدند، صاحب عزا با اطرافیان خود به استقبال آنها مىرود. مردها با صداى بلند شیون مىکنند و بر سر مىزنند و به عنوان همدردى دست به گردن یکدیگر انداخته، شیون را ادامه مىدهند. زنان نیز به استقبال زنهاى شرکتکننده آمده با لفظ «واى وای» به یکدیگر پاسخ مىدهند.
بیشتر بخوانید:
پس از لحظاتى که به میدان وسط چادرها و محل برگزارى سوگوارى مىرسند در فضاى باز و مسطح که میدان گونهاى است و به «چمرگاه» معروف است «کتل» مدعو در کنار «کتل» میزبان قرار مىگیرد. مردها بر سینه و سر مىزنند و دستههاى سوگوار طولانى را تشکیل مىدهند. «بویژها» در وسط به شرح شجاعت و خاطرات جنگها و مبارزات در گذشته مىپردازند و مردان که در اطراف کتل مىگردند، جمله «آقام روهى روهى رو» را تکرار مىکنند و زنان بر سر و روى خود مىزنند. سپس براى استراحت زنان و مردان را به میان چادرها راهنمایى مىکنند. در میان چادر زنها، لباس متوفى را که از بهترین نوع پارچه تهیه شده، بر روى تختى مىاندازند و چکمهٔ سوارى یا گیوه مرغوب محلى او را پائین آن گذاشته، تعدادى از اسلحههاى سرد و گرم او را در کنار لباسهایش مىگذارند و عکسهایى از تازه گذشته و همچنین از سایر بزرگان در گذشته را به اضافه نشانهاى لیاقت و مدارک دال بر وطنپرستى، مرزدارى و شجاعت آنها را که قاب گرفتهاند، به چیغ چادر و یا اگر در اتاق ساختمان باشد به دیوار نصب مىکنند. در اینجا زنى با صورت خوش و نوایى حزین که به «مور» معروف است، در قالب شعرهایى موزون خاطرات و شرح رشادتهاى شخصى متوفا را یادآور مىشود و همچنین از درگذشتگان نامور شرکتکنندگان نیز نام مىبرد. ابیات این نوا را «سرمور» مىگویند.
در مجلس مردانه نیز که در اتاق یا زیر چادر به رفع خستگى مىپردازند شاعران حاضر در سوگوارى به بیان تاریخچه خانوادگى صاحبان سوگوارى و همچنین گهگاه رابطه دوستى آنها به گذشتگان حاضرین و نیز شرح بعضى از خاطرات و خاندان شرکتکنندگان مىپردازند و گاه افرادى که به خوبى از پى بیان مطلب در مىآیند، از مدعوین خلعتى مىگیرند و تا آمدن پى در پى شرکتکنندگان در هر روز چندین بار این مراسم را تکرار مىکنند. مضافاً بر اینکه همانطور که از گذشتههاى دور مرسوم بوده است مراسم ویژه «چمری» را اجرا مىکنند. گفته مىشود که این شیوه در قرون اولیه هجرى نیز در شهرهاى مختلف ایران مرسوم بوده است.
روز سوم یا هفتم و یا در پایان مراسم یکى از بزرگان قوم، آرایشگرى را براى اصلاح سر و صورت آقایان مىآورد و همچنین با پا در میانى یکى از بزرگ زنان ایل، زنان سوگوار هم که تا آن لحظه استحمام نکردهاند به حمام مىروند که پایان مراسم اعلام شود. بعد از دو سه ماه از آنجا که زنان ایلیاتى به گرفتن حنا عادت دارند و اگر حنا به موهایشان نگیرند، اکثراً دچار سردرد مىشوند، بنابراین از سوى بزرگان به منزل آنها حنا فرستاده مىشود و حنابندان مىکنند و در آخر سال هم براى هر کدام از اعضاى خانواده متوفى قوارهاى پارچه براى زنان و پیراهنى براى مردها برده به اصطلاح، آنها را از عزا در مىآورند و رادیوها را باز مىکنند. زیرا رسم است، در این مدت رادیو را برمىدارند و زنان از هرگونه آرایش و استعمال زیورآلات خوددارى مىنمایند.
خوردن تخمه، آجیل و آدامس در مدت سوگوارى نکوهیده و حتى ننگ محسوب مىشود و چون باعث صداى دهان مىشود جداً از آنها مىپرهیزند، تا آنجا سختگیرند که در بعضى ایلات گندم را برشته نمىکنند و مىگویند در حین برشته شدن تولید صدا مىکند و آن را ناپسند مىدانند. سوگوارى تا یک سال ادامه مىیابد.
ارسال نظر