افشای نقشه جبهه النصره برای ترور شخصیت ها در لبنان
سرویس بین الملل- اداره امنیت عمومی لبنان دو نفر را به اتهام برنامه ریزی برای ترور مسئولان فلسطینی در اردوگاه شتیلای لبنان از جمله «احمد جبریل» دبیرکل «جبهه خلق – فرماندهی کل» و پسرش «ابوالعمرین» بازداشت کرد، اما جزئیات ماجرا چیست؟
به گزارش خبرگزاری موج، روزنامه «الاخبار» لبنان در شماره چهارشنبه خود در شرح این بازداشت نوشت: ماجرا از اوایل ماه گذشته آغاز شد، زمانی که نیروهای امنیت عمومی لبنان موفق به ردیابی تماس های یک تبعه فلسطینی به نام «نمر. ع» و تبعه سوری به نام «عبدالقادر. ف» شدند که در تلاش برای پیوستن به جبهه النصره بودند؛ پیش از آنکه ماموریت ترورها به یکی از آنها واگذار شود.
در سال ۲۰۱۵ ماموران دفتر مبارزه با مواد مخدر یک تبعه فلسطینی کارگر یک چاپخانه به نام نمر. ع را به جرم همراه داشتن مقداری مواد مخدر بازداشت کردند. وی به خاطر نداشتن سابقه کیفری و سپردن تعهد برای عدم تکرار جرم، سه روز بعد آزاد شد.
این داستان شاید برای ده ها نفر دیگر نیز اتفاق افتاده باشد با این تفاوت که نمر بعد از بازداشت ساده چند روزه تصمیم گرفت مسیر تدین را در پیش بگیرد و از همان موقع پایش به یکی از مساجد باز شد. در مسجد با یک جوان سوری (که امروز در منطقه مرزی باب الهوی بین مرز ترکیه و سوریه در صفوف جبهه النصره می جنگد) آشنا شد. جوان فلسطینی هجده ساله تحت تاثیر صحبت های دوست سوری اش درباره «یاری اهل حق» و «جهاد فی سبیل الله علیه نظام سوریه و اعوان و انصار آن» خیلی زود به گروه النصره پیوست تا جایی که ماموریت ترور احمد جبریل دبیرکل جبهه خلق برای آزادی فلسطین(فرماندهی کل) به او سپرده شد.
در سال ۲۰۱۶ نمر و دوست سوری اش در جلسات دروس دینی در مسجد اردوگاه شتیلا، با یک تبعه سوری دیگر به نام عبدالقادر. ف آشنا شدند و نیت خود برای پیوستن به جبهه النصره را با او در میان گذاشتند. وی از آن دو خواست تا در این زمینه درنگ کنند چون مسیر امنی به سمت سوریه وجود ندارد.
در مه سال گذشته، نمر در دوره های آموزشی استفاده از سلاح سبک و آمادگی های بدنی در اردوگاه شرکت کرد. سپس به همراه دوست سوری اش و از طریق یک مسیر فرعی، به اردوگاه عین الحلوه منتقل شد. در داخل اردوگاه در مسجد الصفصاف با فردی آشنا شدند که خود را ابومحمد معرفی کرد و آنها شماره تلفن هایشان را بین یکدیگر رد و بدل کردند.
این دیدار چند بار دیگر تکرار شد بدون اینکه نتیجه ای در بر داشته باشد. برای همین نیز تصمیم گرفتند به منطقه باب التبانه (در شمال لبنان) بروند، جایی که «اسامه منصور» و «شادی المولوی» دو سرکرده معروف جبهه النصره به آن رفت و آمد داشتند. در آنجا با یکی از اعضای باند المولوی آشنا شدند و از او خواستند تا ملاقاتی با المولوی داشته باشند. پاسخ این بود که المولوی در اردوگاه عین الحلوه است و در شرایط بسیار حساسی به سر می برد، برای همین بهتر است به او نزدیک نشوید تا به شما مشکوک نشوند.
در ماه نوامبر (آبان ۹۵) نمر دوست سوری اش را گم کرد ولی بعد از مدت کوتاهی از طریق فیسبوک متوجه شد وی به سوریه رفته و در کنار جبهه النصره مشغول جنگ است. از آن به بعد بود که دیدارهای نمر با عبدالقادر بیشتر از گذشته شد. این دیدارها در یکی از مساجد بیروت انجام می شد. در جریان این دیدارها عبدالقادر رازی را با دوست فلسطینی اش در میان گذاشت و به او گفت که قبلا در سوریه می جنگید اما نگفت با چه گروهی و در کدام منطقه و نیز به او گفت که در مدت اقامت در باب التبانه طرابلس، به باند منصور و المولوی پیوسته و پیش از فرار به بیروت با آنها علیه ارتش لبنان جنگیده است.
در ماه دسامبر (آذر ۹۵) نمر از طریق شبکه های ارتباط جمعی با فردی آشنا شد که پس از اطلاع از نیت وی برای رفتن به سوریه، شماره اردنی به او داد. پس از ارتباط با فرد اردنی، توانست به شماره تلفن «ابوماریا» سرکرده النصره دست پیدا کند. ابوماریا از او خواست تا مبالغ مالی برای او فراهم کند تا او را به سوره انتقال دهد. همچنین از او خواست تا اطلاعاتی درباره اوضاع اردوگاه شتیلا و گروه های فلسطینی در آن جمع آوری کند و نمر همه این کارها را انجام داد.
ابوماریا پیشنهاد اجرای یک عملیات امنیتی علیه مسئولان فلسطینی را داد که «در کنار نظام سوریه در جنگ سهیم هستند» از جمله ترور احمد جبریل هنگام دیدار از لبنان و نیز پسر جبریل به نام ابوالعمرین که وی نیز از رهبران جبهه خلق است و نفر سوم از همین جبهه که در اردوگاه شتیلا زندگی می کند. ابوماریا همچنین خواست تا نمر از مکان هایی که به آن رفت و آمد دارد عکس هایی تهیه کرده و برای او بفرستد تا نقشه عملیات ترور را به او بدهد. فیلم برداری از عملیات ترور نیز از کارهای دیگری بود که ابوماریا از نمر خواسته بود تا جبهه النصره با این کار مسئولیت عملیات را بر عهده بگیرد.
نمر پس از بازداشت اعتراف کرد که یک اسلحه کلاشینکوف در اختیار دارد و قرار بود عملیات ترور را با آن انجام دهد و اینکه امکان نزدیک شدن به مسئولان یاد شده را داشت و نیز اعتراف کرد که بعد از ترور و در صورت نبود امکان انتقال به سوریه قرار بود در اردوگاه عین الحلوه پناه بگیرد.
ارسال نظر