English

شهید آیت الله حسین غفاری؛ مبارزی سیاسی که ساواک پایش را در روغن سوزاند!

امام خمینی (ره) درباره شهادت آیت الله حسین غفاری فرمودند که«... زجر ما این است؛ نه اینکه زجر ما این‌ است‌ که‌ ما را حبس‌ کردند یا زندان‌ بردند. زجر ما این است که پای علما را اره کردند آقا! توی روغن سوزاندند! زجر ما این است که ده سال، پانزده سال، هشت سال، هفت سال، علمای ما در حبس بودند».

شهید آیت الله حسین غفاری؛ مبارزی سیاسی که ساواک پایش را در روغن سوزاند!

به گزارش خبرنگار خبرگزاری موج، حسین غفاری تابستان سال ۱۳۳۵ ق. (برابر با ۱۲۹۳ ش) در آذرشهر دیده به جهان گشود. وی در نوجوانی به تبریز رفت و در تبریز در کنار کارکردن، به تحصیل علوم دینی پرداخت.

تاریخ یکصد ساله اخیر آذرشهر در خود رمز و رازها دارد. در میان این همه رمز و رازها شخصیت های بزرگواری را می‌‌توان پیدا کرد که هر یک به نوبه خود تاریخ‌ ساز و حرکت آفرین بودند. نیاکان شهید والامقام آیت الله غفاری از این تبار بودند.

استعمارگران و سردمداران تجاوزگر، واهمه و هراس عجیبی از این انسان‌ های اسوه و مقاوم داشتند و بسیاری از مواقع آنان را ناجوانمردانه به شهادت می‌‌رساندند.

حسین غفاری فرزند حاج عباس بوده و از نوادگان حاج ملامحسن است. حاج ملامحسن از شخصیت ‌های برجسته منطقه و روحانی عالی مقام و نجف رفته ‌ای بود که در مبارزه با استعمارگران، سر مبارکش توسط روس ‌ها از بدن جدا شد و شهید شد. هفت نفر از اجداد مادری شیخ حسین غفاری در مبارزه با اجانب و بیگانگان به شهادت رسیده است و مسجد حسنلوی آذرشهر مدفن و آرامگاه آنها و زیارتگاه اهل دل است.

تحصیلات و استادان

شیخ حسین غفاری از شش سالگی تحصیل را شروع کرد. مقدمات دروس را در زادگاه خود یعنی آذرشهر در محضر حجت الاسلام والمسلمین میرزا محمدحسن منطقی دهخوارقانی فراگرفت آنگاه وارد حوزه علمیه تبریز شد و در این حوزه از جلسه درس بزرگان، کسب دانش نمود و تلاش و کوشش زیاد برای فراگیری علوم دینی از خود نشان می‌‌ داد و بعضی از مواقع شب ‌ها تا صبح مطالعه می‌‌کرد. او در حوزه علمیه تبریز برجستگی خاصی از خود نشان داد تا آن جا که زبانزد همدرسان و هم بحث ‌هایش شده بود و اساتید وی نیز از تلاش و فعالیت او اظهار رضایت می‌‌کردند.

شهید غفاری سر انجام برای بهره‌ گیری از جلسات درسی اساتید بزرگوار قم از تبریز به قم مشرف شد و در این حوزه فقه و اصول و مراحل عالی را از محضر اساتید بزرگ زیر فراگرفت: آیت الله بروجردی، آیت الله امام خمینی، آیت الله آقا سیدمحمد حجت کوه کمره ای، آیت الله ‌‌سید شهاب‌الدین نجفی مرعشی، علامه طباطبایی صاحب تفسیر المیزان، آیت الله سیداحمد خوانساری، آیت الله سید محسن میرغفاری آذرشهری، آیت الله میرزا علی مقدس (مشهور به حاج مقدس آقا)، آیت الله شیخ علی پیشنماز دهخوارقانی (شناخته شده  به نام توتونچیان)

آثار و تألیفات

آیت الله غفاری نه تنها در جبهه مبارزه با طاغوت پیشتاز بود و زندان ‌های مخوف شاه او را از حرکت و شتاب باز نمی‌‌داشت بلکه هر روز پرشورتر از روز گذشته به مبارزه بی‌امان ادامه می‌‌داد، بلکه همواره همراه با مبارزه پیگیر با طاغوت؛ فعالیت‌ ها و تلاش ‌های علمی‌‌ و عملی و ادبی و قلمی داشت.

آثار قلمی ‌‌آن بزرگوار، حاشیه مفصلی بر عروه الوثقی نوشته است. 

حسین غفاری نوشته‌ها و آثار خطی گوناگون دیگری داشته است که در هجوم ساواک به منزلشان در چندین نوبت از بین رفته و بعضی نوارهای سخنرانی و دست نوشته ‌هایی نیز از آن بزرگوار مانده است.

بعضی از آثار علمی ‌‌و ادبی قطعات جذاب و شیوایی است که منتسب به شهید آیت الله غفاری است و از مصادیق آن ها سروده ذیل می‌‌باشد:

عاشق چو رو به کعبه صدق و صفا کند احرام خود ز کسوت صبر و رضا کند

در پیش راه بادیه‌گیر غریب وار ترک عشیره و بلد و اقربا کند

از صدق چون قدم بنهند در فنای عشق اول به پای دوست سر و جان را فدا کند

آنجا که موقف عرفات محبت است برجای سنگریزه سر از کف رها کند

آنگاه دست و روی نشوید ز خون خویش برخیزد و نماز شهادت ادا کند

لازم به یادآوری است که اشعار و سروده‌ های فوق از میان نوشته-‌جات دوران زندان آیت الله غفاری بدست آمده است.

فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی

آیت الله غفاری نیاکان شهیدش با هر نوع استبداد مبارزه می‌‌کرد. زبان حق او در اوج خفقان رژیم شاهی رسواگر و افشاگر باطل بود. ایشان زمانی به مبارزات خود شدت بخشید و بر رژیم خودکامه و مستبد و خونخوار شاه حمله برد که روشنفکران خودفروخته و کمونیست‌ های ملحد از رژیم منحوس شاه تجلیل می‌‌کردند.

این مجاهد بی ‌اعتنا به یاوه‌ سرایی ‌های گروهک های چپ و راست، ابوذرگونه به شاه ظالم می‌‌تاخت. همزمان با قیام تاریخی آیت الله امام خمینی(ره) در سال ۱۳۴۲ شمسی؛ آیت الله غفاری پشت سر امام از آرمان‌ های والای او پشتیبانی کرد و دوران رنج و محنت و زندان و حبس را سپری نمود. در طول تحصیل در قم هر موقع که فرصتی پیدا می کرد به روستاها و شهرهای اطراف می ‌‌رفت و به مبارزات پیگیر با استبداد همچنین به اشاعه فرهنگی غنی اسلام می ‌‌پرداخت و اذهان پاک روستائیان را از غبار نیرنگ ‌های رژیم مستبد شاه می ‌‌زدود.

 

آیت الله غفاری رژیم شاه را غاصب می ‌‌دانست و اعتقاد داشت رژیم پهلوی با کودتا بر سرکار آمده و باطل است. لذا با اصل رژیم مخالف می‌‌کرد. آن بزرگوار پس از مهاجرت به تهران در سال ۱۳۳۹ شمسی رسماً در جریان کار مبارزات سیاسی کشور قرار گرفت. البته آن زمان طبیعی بود که مبارزه با رژیم مستبد محمدرضا خانی روحیه ‌ای خاص را طلب می‌‌کرد و آیت الله مجاهد غفاری این روحیه والای مبارزه با استبداد را داشت و از هر لحظه و هر زمان و مکانی نهایت بهره ‌برداری را می‌‌کرد و علیه رژیم ستم شاهی سخن می‌‌گفت. عوامل استبداد نیز از او ترس و واهمه ای فوق‌العاده داشتند.

 

تمام دوران زندگی آیت الله غفاری با حکومت پهلوی و همراه با رنج و محنت بود. مشاهده اوضاع نابسامان، مخالفت رژیم با روحانیت اصیل، محدود کردن مبارزان مسلمان، ترغیب و تشویق مردم به بی‌دینی و کشف حجاب، آزادی عمل فرقه ضاله بهائیت، و ریشه ‌های افکار انحرافی همه و همه موجب می ‌‌شد که او لب به اعتراض گشاید و در هر موقعیتی افشاگری نماید و چه رنج‌ ها و دردها که در این راه متحمل نشد.

 

آیت الله غفاری چندین بار دستگیر و زندانی شد. اما دستگیری و حبس فرزندانش، همسرش و برادرش رنج و درد او را چند برابر می کرد. لکن همانند مولای خودش حضرت امام کاظم علیه السلام چون کوه استوار و با صلابت ایستادگی می‌‌کرد و آن چه که عوامل طاغوت و ساواک را آزار می‌‌ داد روحیه مقاوم و استوار ایشان بود. به طور کلی حبس ‌های شهید غفاری از سال ۱۳۴۰ آغاز و تا دی ماه ۱۳۵۳ شمسی ادامه داشت.

شهید غفاری

در شب ۱۵ خرداد سال ۱۳۴۲ شمسی مأمورین شاه به خانه‌ ایشان هجوم آوردند و با لباس منزل او را به کمیته شهربانی بردند. در طول مدت بازداشت و در بازجویی‌ ها اراده قاطع و شجاعت بی‌نظیر آیت الله غفاری تمامی مأموران را به حیرت واداشته بود. چون که بازداشت ‌ها، بازجویی ‌ها و حبس ها و شکنجه ‌های بی ‌رحمانه تنها کوچکترین اثر منفی در روح بزرگ و مقاوم او نداشت بلکه پس از هر باز زندانی شدن با روحیه ‌ای قوی‌تر و شجاعتی بیشتر به مبارزه ادامه می ‌‌داد. موقعی که زجر و شکنجه به سختی آزارش می‌‌داد نام مبارک امام موسی بن جعفر علیه السلام را بر زبان می ‌‌راند و دیگر زندانیان را به استقامت و پایداری و صبر دعوت می‌‌کرد.

 

شهادت

 

انقلاب اسلامی ‌‌ما به رهبری امام خمینی(ره) ثمره از جان گذشتگی فرزانگانی است که در اوج خفقان، فریاد آزادی و آزادگی سر دادند و در راه تحقق حکومت عدل اسلامی ‌‌ایثارگرانه و با تحمل سختی ‌ها، زندان ‌ها و شکنجه ‌ها عاشقانه دعوت حق را لبیک گفتند و شهید غفاری آن مبارز نستوه و شهید همیشه زنده تاریخ اعتقاد داشت که: «شهادت تحفه‌ای است از جانب خداوند متعال که به بندگانش هدیه می‌‌شود.» و انصافاً شهادت آیت الله حسین غفاری در زندان مخوف ساواک، ضربه ‌ای کمرشکن بر رژیم فساد شاهنشاهی بود.

 

این عاشق و عارف مجاهد پس از سال‌ ها تلاش، مجاهدت، استقامت و پایداری زندان و شکنجه، عاقبت دعایش مستجاب شد و در غروب ششم دی ماه سال ۱۳۵۳شمسی در اوج مظلومیت اما سرافرازانه چون سرو سهی در محبس تنگ و تاریک و ظلماتی شاهی با دست و پای شکسته و دندان ‌های خرد شده و محاسن ‌‌خونین به دیار ابدیت شتافت و روح بلندش پس از ۱۳ سال تحمل زجر شکنجه به ملکوت اعلی پیوست.

 

ساواک شبانه پیکر مطهر او را به قم فرستاد تا مظلومانه دفن شود؛ ولی طلاب و مردم قم از موضوع باخبر شدند و در صبح روز ۷دی ماه ۱۳۵۳ شمسی. پیکر مطهر این اسوه مقاومت را از حرم حضرت معصومه علیهاالسلام تا قبرستان دارالسلام قم تشییع کردند.

 

امام خمینی(ره) درباره شهادت ایشان می‌فرماید: «... زجر ما این است؛ نه اینکه زجر ما این‌ است‌ که‌ ما را حبس‌ کردند یا زندان‌ بردند. زجر ما این است که پای علما را اره کردند آقا! توی روغن سوزاندند! زجر ما این است که ده سال، پانزده سال، هشت سال، هفت سال، علمای ما در حبس بودند.

 

بیشتر بخوانید:

آیت الله شهید اشرفی اصفهانی که بود؟

 

 

آیا این خبر مفید بود؟
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری موج در وب منتشر خواهد شد.

پیام هایی که حاوی تهمت و افترا باشد منتشر نخواهد شد.

پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیرمرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

ارسال نظر

آخرین اخبار گروه

پربازدیدترین گروه