، بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر رژیم اشغالگر قدس به‌تازگی و برای چهارمین مرتبه در طول حیات سیاسی‌اش، اقدام به انجام یک سخنرانی در کنگره آمریکا کرده است. رویدادی که با بازتاب‌های گسترده بین‌المللی همراه شده و البته بسیاری از ناظران و تحلیلگران، با حمله به نتانیاهو و سخنرانی‌ او در کنگره، وی را یک دروغگوی جنایتکار خطاب کرده‌اند.

البته قبل از سخنرانی نتانیاهو نیز شاهد بودیم که نیروهای امنیتی آمریکا به نحو گسترده‌ای معترضانی که اطراف کنگره این کشور علیه حضور نتانیاهو در کنگره و سخنرانی وی شعار می‌دادند، سرکوب و با خشونت با آن‌ها رفتار کردند. بااین‌همه، سخنرانی نتانیاهو در کنگره آمریکا که با سیلی از ادعاهای عجیب‌وغریب و کذب علیه دیگر کنشگران بین‌المللی نظیر ملت فلسطین و ایران و به‌طورکلی محور مقاومت در منطقه غرب آسیا همراه بود، حامل یک چالش مهم و بزرگ برای حکمرانی آمریکایی بوده است.

این چالش چیزی جز بی‌اعتبار شدن بیش‌ازپیش این نظام حکمرانی آمریکایی نبوده است. توجه داشته باشیم که نتانیاهو نخست‌وزیر رژیمی است که تاکنون منجر به شهادت رسیدن حدود ۴۰ هزار غیرنظامی در نوار غزه شده است. درعین‌حال، ده‌ها هزار فلسطینی دیگر نیز در نتیجه حملات صهیونیست‌ها به نوار غزه و کرانه باختری، مجروح و مفقود شده‌اند. رژیم صهیونیستی از نظر نهادهای وابسته به سازمان ملل متحد به‌عنوان رژیمی زن‌ستیز و کودک‌کش معرفی شده و البته که ارتش این رژیم نیز در فهرست ارتش‌های مجرم و جانی جهان قرارگرفته است. بگذریم که مقام‌های ارشد سیاسی و نظامی رژیم صهیونیستی نیز در آینده‌ای نه‌چندان دور، به احتمال زیاد با صدور حکم بازداشت بین‌المللی علیه خود روبه‌رو خواهند شد.

حال اینکه شاهدیم نخست‌وزیر چنین رژیمی این امکان را پیدا می‌کند که در کنگره آمریکا به‌عنوان اصلی‌ترین نهاد قانونی این کشور، سخنرانی کند، نشان از آن دارد که این حکمرانی با بن‌بست‌ها و تناقض‌های جدی روبه‌رو شده است. آمریکا سال‌هاست خود را مدعی نخست حمایت از حقوق بشر و دموکراسی در جهان معرفی می‌کند، با این‌حال اینکه نخست‌وزیر صهیونیست‌ها به‌عنوان یک رژیم جانی و ناقض حقوق بشر (شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد بیشترین قطعنامه‌های حقوق بشری خود را علیه اسرائیل صادر کرده است) در کنگره آمریکا سخنرانی می‌کند و این تریبون به وی داده می‌شود، حکایت از افول و زوال بزرگ و جدی هژمونی آمریکایی در عرصه نظام بین‌الملل دارد؛ خسارتی که آمریکایی‌ها بعید است به این زودی‌ها بتوانند آن را ترمیم کنند. بسیاری بر این باورند که این معادله تا حد زیادی ناشی از چک سفید امضایی است که صهیونیست‌ها در ابتدای جنگ غزه از سوی دولت آمریکا دریافت کرده‌اند. بااین‌همه باید توجه داشته باشیم که نفوذ عمیق و گسترده لابی‌های صهیونیستی در عرصه حکمرانی آمریکا و جنبه‌های مختلف جامعه آمریکا تا حد زیادی استقلال را از این کشور گرفته است.

در این رابطه، آریل شارون، نخست‌وزیر اسبق صهیونیست‌ها در موضع‌گیری قابل تاملی می‌گوید که "اگر روزی مردم آمریکا بفهمند تا چه اندازه نظام حکمرانی آنها تحت تسلط رژیم اسرائیل و لابی‌های آن‌هاست، بدون تردید علیه نظام حکمرانی در آمریکا قیام خواهند کرد". معادله‌ای که نشان می‌دهد تا چه حد بنیان حکمرانی آمریکایی و استقلال آن، سُست و بی‌پایه است.