مادر شهید تورجی زاده مطرح کرد؛
نماز شب شهید در حال مجروحیت هم ترک نمی شد/ ذکر تسبیح در لحظه شهادت
مادر شهید محمدرضا تورجی زاده گفت: در لحظه شهادت تسبیح می گفت و وصیت کرد تا با لباس سپاه و سربند «یا زهرا» تشییعش کنند.
به گزارش خبرگزاری موج اصفهان، مادر شهید محمدرضا تورجی زاده، در میان جمعی از طلاب مؤسسه آموزش عالی بانو مجتهده امین وابسته به دفتر تبلیغات اسلامی اصفهان با بیان اینکه نماز شب شهید در حال مجروحیت هم ترک نمی شد و از زمان شهادتش خبر داشت، گفت: در لحظه شهادت تسبیح می گفت و وصیت کرد تا با لباس سپاه و سربند «یا زهرا» تشییعش کنند.
وی گفت: محمدرضا از همان اول با خدا و خاص بود و هیچ اذیت و آزاری نداشت، وگرنه تربیت او هم مانند سایر فرزندانم بود.
مادر شهید تورجی زاده ادامه داد: از کودکی و قبل از بلوغ نماز می خواند و روزه می گرفت و احترام زیادی برای پدر و مادر قائل بود و درسش را خوب می خواند و در سال ۵۶ فعالیت های انقلابی خود را آغاز کرد و با شروع جنگ تحمیلی در سن ۱۶ سالگی می خواست به جبهه برود که مخالفت کردم و گفتم ابتدا باید دیپلم را بگیری و بعد روانه جبهه ها بشوی و توانستم دو سال او را نگه دارم.
رها کردن امتحانات نهایی دیپلم و شتافتن به سوی جبهه ها با اعلام جهاد امام خمینی(ره)/ نماز شب شهید در مجروحیت
مادر شهید محمدرضا تورجی زاده افزود: در حالی که امتحانات نهایی دیپلم در حال برگزاری بود و محمدرضا هم چند امتحان خود را داده بود، امام خمینی(ره) اعلام جهاد کرد و در شرایطی که تعداد رزمندگان در جبهه ها کم بود، دیگر به حرف من گوش نداد و امتحانات را رها کرد و در مدت ۵ سالی که در جبهه بود، بیشتر اوقات وقتی به اصفهان می آمد مجروح بود.
وی اظهار داشت: شهید مراعات حال مرا می کرد و کمتر از اوضاع جبهه برایم تعریف می کرد، اما می دانم که در تابستان و در اوضاع جنگ و در اوج گرمای خوزستان تمام روزه ها را می گرفت و نماز شبش ترک نمی شد. حتی وقتی مجروح بود و برای مرخصی می آمد هم نماز شب را ترک نمی کرد و تنها یک بار که شیمیایی شده بود و تب بسیار شدیدی داشت و بیهوش شده بود، نتوانست نماز شب را بخواند.
مادر شهید محمدرضا تورجی زاده ابراز داشت: وقتی شهید زخمی بود و به بیمارستان منتقل می شد، به محض اینکه اندکی بهبودی در او حاصل می شد، برای اعزام مجدد به جبهه اقدام می کرد و به توصیه ها برای ماندن بیشتر تا بهبودی کامل توجهی نمی کرد و می گفت باید بروم.
ادب و تواضع خاص شهید/ وصیت شهید به شنیده نشدن صدای گریه و زاری خواهرانش توسط نامحرم پس از شهادت
وی با اشاره به ادب و تواضع بالای شهید، تصریح کرد: همه شهدای ما افراد خاصی بودند و واقعاً نمی توان آن ها را با دیگران مقایسه کرد، البته آن هایی که امروز در جبهه ها می جنگند هم همانطور هستند و ایثار می کنند، چرا که همه افراد می خواهند در سلامتی بالای سر خانواده خود باشند، اما عشق به اسلام و شهادت این ها را به جهاد می کشاند.
مادر شهید محمدرضا تورجی زاده درباره حساسیت بالای شهید بر ناموس و غیرت ایشان، گفت: همیشه می گفت اگر شهید شدم و خبر شهادتم را آوردند، می دانم که شما شیون نمی کنید، اما مراقب باشید که مبادا خواهرانم گریه و شیون کنند و مبادا نامحرم صدای آن ها را بشنود و ماهم به وصیت شهید در این زمینه عمل کردیم.
شهید زمان شهادت خود را می دانست/ وصیت شهید بر بستن سربند «یا زهرا(سلام الله علیها)» بر پیشانی اش/ تسبیح در لحظه شهادت
وی با بیان اینکه شهید از زمان شهادتش خبر داشت، ابراز داشت: آخرین بار قبل از اعزام به مشهد رفت و کفن برای خودش تهیه کرد و گفته بود که این بار دیگر برنمی گردم و وصیت کرد که از حسینیه بنی فاطمه اصفهان پیکرش را بردارند و لباس سپاه بر تنش کنند و سربند «یا زهرا(سلام الله علیها)» بر پیشانی اش ببندند.
مادر شهید محمدرضا تورجی زاده افزود: در وصیتنامه اش نوشته بود که پدر و مادرم مرا در قبر بگذارند. یکی از همرزمانش می گفت وقتی سنگر فرماندهی را زدند، خمپاره و ترکش از آسمان می بارید و موج انفجار بسیار بالا بود و شهید را موج گرفته بود و در همان حال نشسته بود و با تسبیح ذکر می گفت.
وی از ارادت بی حد و حصر شهید به حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) سخن راند و اظهار داشت: وقتی پیکرش را آوردند از بازویش خون جاری بود و مانند حضرت زهرا(سلام الله علیها) بازویش مجروح بود.او را به حضرت زهرا(سلام الله علیها) قسم دادم که از خدا بخواهد تا جنگ تمام شود و خودم صورتش را با گلاب شستم و بند کفنش را بستم.
ارسال نظر