مشاوران روانشناسی؛ چراغداران تغییر نگرش به تغییر رفتار
من، یک مشاورم! تمام قد ایستاده ام؛ ایستاده ام، با چراغی در دست، تا راه را برایت روشن کنم.
زهرا شایان فر-وارد اتاقم می شوی، در را می بندی، همان دری که من تمام خواستهها، مشکلات، نیازها و قضاوت هایم را پشت آن گذاشته ام. همان دری که، وقتی بسته می شود؛ پروژهٔ راز داری من و تو کلید میخورد.
و تو، خسته ای، رنج داری، ترسیده ای و به ستوه آمده ای. و من اینجا هستم، تا تو را خوب بشنوم و خوب ببینم و خوب احساس کنم.
خودم را با تو همسطح می کنم و از دید تو نگاه می کنم و از جایگاه تو می نگرم و حالا با هم، همدل میشویم. تو در سایهٔ درختِ ارتباطمان لحظاتی آرام میگیری و شروع می کنی به گفتن و گفتن.
و مشاور بودن چه سخت است؛ چون باید با تمام اصالت وجودیت، با مراجعینت برخورد کنی و صداقت، زیربنای این اصالت است. سخت است؛ چون وقتی تو سخن میگویی من با تمام اعتقادات و جهتگیری هایم خداحافظی کرده ام و خنثی ترین حالت ممکنم با تو همراه میشود .در دنیایت وارد میشوم و همسفر افکار و احساساتت می شوم در تشخیص دردهایت عجلهای نیست و من برچسب به دست، به سمتت هجوم نمیآورم. در لحظه و اکنون با تو هستم و مضامین سخنانت را با پذیرش و ادراک به تو نشان میدهم؛ تا بفهمی چقدر دانستن تو برایم مهم است.
سرت را بلند میکنی و آهی می کشی و آن وقت است که من، لبریز لذت می شوم. لذتی وصف ناپذیر از اینکه توانسته ام، تو را، برای پذیرش خودت آماده کنم. برای اینکه بدانی مسئول انتخاب هایت هستی. علم روانشناسی و دانش مشاوره کمک می کند تا تو از تغییر نگرش به تغییر رفتار برسی. من حمایتت می کنم؛ راهنماییت می کنم؛ تو را به سمت هدفت سوق میدهمت.
و اینجاست که سختی راه فراموشم میشود. و وقتی که قدرتمندانه قدم بر میداری و تلاش میکنی، که اوضاعت را بهتر کنی؛ امید و نشاط در امواج زندگیت، به حرکت در می آید. تو حالا مسئولانه کشتی زندگیت را به سمت اسکله شادی و خوشبختی هدایت میکنی.
و اینجاست که من هم دوباره، نومیشوم. بزرگ می شوم و رشد می کنم. من هم، در کنار تو خودم را دوباره باز ،می یابم.
آری! من یک مشاورم و تمام آرزویم، حال خوب مراجعینم است.
من هستم !تا تو حالت خوب باشد و خودم هم حال خوب را تجربه کنم.
ارسال نظر