خبرگزاری موج گزارش می دهد؛
۲ نکته در مورد ماهیت بینالمللی جنگ غزه
«بسیاری از ناظران و تحلیلگران بر این باورند که سرنوشت نهایی جنگ غزه می تواند پالس های معنادار و قابلتوجهی را به آینده نظام بین المللیِ کنونی جهان که عمدتا مبتنی برگزاره های غربگرا است، مخابره کند و خود موجب ظهور سناریوهای جدید در قالب آن شود.»
، بیش از دو ماه از اجرای موفقیت آمیز عملیات طوفان الاقصی(در هفتم اکتبر) و متعاقبا آغاز حملات نظامی همه جانبه ارتش رژیم صهیونیستی به نوار غزه می گذرد. حملاتی که تاکنون موجب به شهادت رسیدن بیش از ۱۸ هزار غیرنظامی فلسطینی(۷۰ درصد از آن ها را زنان و کودکان تشکیل می دهند) شده و البته که خسارات مادی زیادی را نیز به نوار غزه، به ویژه مناطق مسکونی و زیرساختهای غیرنظامی آن وارد کرده است.
البته که در جبهه مقابل، حماس و دیر گروههای مقاومت فلسطینی نیز مقاومت جانانه ای را در برابر حملات اشغالگران صهیونیست از خود نشان داده اند و بر اساس آمارهای رسمی خودِ صهیونیست ها، تاکنون موجب به هلاکت رسیدن بیش از ۱۰۰ نظامی ارتش اسرائیل و مجروح شدن صدها تن دیگر و البته انهدام بیش از ۵۰۰ تانک و خودروی زرهی صهیونیست ها شده اند. البته که در دو ماه اخیر، شهر و شهرک های صهیونیستنشین نیز آماج موشک های گروه های مقاومت فلسطینی بوده اند. در این راستا، از زمان اجرای عملیات طوفان الاقصی و اوج گیری جنگ غزه، بسیاری از ناظران و تحلیلگران سعی در ریشه یابی تحولات مذکور داشته اند.
شاید نکته مشترک میان اغلب ناظران و تحلیلگران این بوده که ریشه های عملیات طوفان الاقصی را بایستی در بیش از هفت دهه اشغالگری رژیم صهیونیستی در سرزمین فلسطین و اِعمال ظلم و نژادپرستی و رویه های آپارتایدی به صورت سیستماتیک علیه مردم این کشور جستجو کرد. موضوعی که رژیم صهیونیستی به شدت به دنبال لاپوشانی آن است و گویی سعی دارد مبدا تاریخ را روز هفتم اکتبر و عملیات طوفان الاقصی به جهانیان معرفی کند تا شاید بتواند از این طریق، جنایات خود علیه نوار غزه و فلسطینی ها را توجیه کند.
با این حال، باید توجه داشته باشیم که جنگ غزه، در رده بحران های بین المللی قرار می گیرد و بدون تردید، ماهیت و ابعاد بین المللی قابل توجهی نیز دارد. شاید عینی ترین نمود از این مساله را بتوان در این گزاره مشاهده کرد که طیف های قابل ملاحظه ای از کنشگران منطقه ای و فرامنطقه ای، در معادله جنگ غزه درگیر هستند و هرکدام، مواضع و منافع خاص خود را نیز دارند. از این رو، در مورد ماهیت بین المللیِ جنگ غزه، توجه به دو نکته ضروری و مهم به نظر می رسد.
اولا، بایستی توجه داشته باشیم که نظام کنونی حاکم بر جهان، تا حد زیادی مبتنی بر مفروضات و اصول سرمایهداری است. نظم جهانی که پس از جنگ جهانی دوم و در نتیجه اجماع قدرت های غربی به رهبری آمریکا بر جهان حاکم شده و در قالب آن، پول و سرمایه حرف اول و آخر را می زند. معادله ای که اکنون جلوه های عینی خود را در قالب جنگ غزه نیز به نمایش می گذارد. کما اینکه شاهدیم شرکت های تسلیحاتی آمریکایی از زمان آغاز جنگ مذکور، با منافع قالب ملاحظه ای به واسطه ارسال سیلی از تسلیحات به اراضی اشغالی رو به رو شدهاند.
در این چهارچوب، این شرکت ها که از لابیهای موثر و ذینفوذی در راهروهای قدرت در آمریکا برخوردار هستند، به خوبی می توانند منافع اقتصادی و مادی خود را از مجاری سیاسی دنبال کنند و اقداماتی را در دستورکار قرار دهند که سطح فشارها بر دولت آمریکا جهت ادامه دادن به حمایت های خود از گزاره جنگ فرسایشی در قالب جنگ غزه را حفظ کند و حتی افزایش دهد. معادله ای که می تواند منافع سرشاری اقتصادی را برای مجتمع های نظامی و صنعتی در آمریکا و دیگر کشورهای غربی با محوریت تداوم جنگ غزه به همراه داشته باشد.
دوم اینکه بسیاری از ناظران و تحلیلگران بر این باورند که جنگ غزه، مبدا وقوع تحولات قابل توجهی در ابعاد منطقه ای و بینالمللی خواهد شد. اساسا به همین دلیل هم است که می بینیم شمار قابل ملاحظه ای از تحلیلگران غربی به این نکته اشاره می کنند که اگر رژیم اشغالگر قدس و دولت های غربی نتوانند سرنوشت جنگ غزه را آنگونه که مطابق میل آن ها است تغییر دهند، این موضوع حامل سناریوهای ناگواری برای آن ها در ابعاد منطقهای و بین المللی خواهد بود.
البته که در جبهه مقابل، محور مقاومت در منطقه غرب آسیا نیز جنگ غزه را رویدادی با اهمیت و حساس میداند و به همین دلیل نیز شاهدیم که بازیگران مختلف در قالب محور مقاومت، هر کدام به طریقی به حمایت از جریان مقاومت فلسطین در نوار غزه می پردازند. معادله ای که در کلیت خود، از تقابل منافع محور مقامت در غرب آسیا و قدرت های غربی و لابیهای صهیونیستی حکاتی دارد. مساله ای که خود می تواند در ادامه راه مقدمه ای بر برخوردها و تقابلات گسترده تر میان دو طیف و جبهه مذکور باشد و البته که بسیاری نسبت به تبعات وخیم این رویداد، هشدار می دهند.
موضوعی که در صورت تحقق، می تواند پالس های معناداری را به آینده نظم بین المللی کنونیِ غربگرای جهان و ظهور سناریوها و امکانات تازه در قالب آن، مخابره کند.
ارسال نظر