خبرگزاری موج گزارش می دهد؛
آیا انفجاری بزرگ در دریای سرخ در پیش است؟
«توجه داشته باشیم که انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در پیش است و تنور رقابت های انتخاباتی در این کشور روز به روز داغ تر می شود و اینکه واشینگتن بخواهد یک جنگ جدید را در دریای سرخ و علیه یمن راه بیندازد، چیزی شبیه به خودکشی سیاسی برای رئیس جمهور مستقر آمریکا "جو بایدن" است.»
جنبش انصار الله یمن از ابتدای جنگ غزه تاکنون، حمایت های صریح و قاطعی را در حمایت از ملت و مقاومت فلسطین در نوار غزه در پیش گرفته است. در این راستا شاهد آن بودیم که تنها اندکی پس از آغاز جنگ افروزی صهیونیست ها علیه نوار غزه، انصار الله یمن در چندین نوبت اقدام به انجام حملات پهپادی و موشکی به اراضی اشغالی و به طور خاص بندر راهبردیِ "ایلات" کرد.
با این حال، در ادامه راه، انصار الله جدای از حمایت مستقیم خود از مقاومت غزه و حمله به اراضی اشغالی، در یک اقدام راهبردی اعلام کرد که کشتی های تجاری رژیم اشغالگر قدس و یا آن دسته از کشتی هایی که مقصد آن ها بنادر اسرائیلی است، از سوی این جنبش در آب های دریای سرخ و تنگه باب المندب هدف قرار خواهند گرفت.تهدیدی که البته انصار الله یمن تاکنون در چندین نوبت به آن جامه عمل نیز پوشانده و سبب شده تا شمار قابل ملاحظه ای از تجار و شرکت های کشتیرانی اسرائیلی و بین المللی، متحمل خسارت های هنگفت و جدی شوند و هزینه های مربوط به حمل و نقل و بیمه آن ها به نحو قابل ملاحظه ای افزایش یابد.
اهمیت اقدام انصار الله در حوزه مذکور را زمانی بهتر متوجه می شویم که بدانیم چیزی در حدود ۹۸ درصد از تحارت خارجی رژیم اشغالگر قدس از مجرای دریا صورت می گیرد و نزدیکترین مسیر به اراضی اشغالی نیز تنگه باب المندب و دریای سرخ است.
با این حال، تشدید تحرکات جسورانه انصار الله یمن در مناطق مذکور، موجب شده تا در مدت اخیر شاهد تحرکات جدی از سوی قدرت های غربی و به طور خاص دولت های آمریکا و انگلیس در راستای حمایت از منافع رژیم اشغالگر اسرائیل باشیم. در این راستا، ابتدا دولت بایدن از یک ائتلاف دریایی در دریایی سرخ رونمایی کرد که خیلی زود، اعضای مختلف آن که از جمله متحدان اروپایی آمریکا بودند نظیر دولت های اسپانیا، فرانسه و ایتالیا، اعلام کردند که قصدی برای پیوستن به ائتلاف مذکور ندارند و عملا این ائتلاف با شکست زودرس مواجه شد.
با این حال، به تازگی زمزمه هایی دال براین مساله که برخی قدرت های غربی خود را آماده ارائه یک پاسخ نظامی به انصار الله یمن می کنند نیز مطرح شده است. در این نقطه، برخی نظران و تحلیلگران مسائل راهبردی نسبت به طرح این سوال اقدام کرده اند که آیا حقیقتا منطقه دریای سرخ در آستانه انفجاری بزرگ است؟ به نظر میرسد در پاسخ به پرسش مذکور، توجه به حداقل ۳ نکته ضروری به نظر می رسد.
اولا، جهان غرب و به طور خاص دولت هایی نظیر آمریکا و انگلستان، در شرایطی نیستند که دست به یک جنگافروزی پرهزینه در دریای سرخ بزنند. توجه داشته باشیم که انتخابات ریاست جمهوری 2024 آمریکا در پیش است و تنور رقابت های انتخاباتی در این کشور رو به روز داغ تر می شود و اینکه واشینگتن بخواهد یک جنگ جدید را راه بیندازد، چیزی شبیه به خودکشی سیاسی برای رئیس جمهور مستقر آمریکا یعنی "جو بایدن" است.
اهمیت این گزاره زمانی مشخص می شود که بدانیم شاید قدرت های غربی آغاز کننده جنگ علیه انصار الله یمن باشند با این حال، معادلات در یمن به قدری پیچیده هستند که نمی توان آن ها(قدرت های غربی) را خاتمهدهنده به یکچنین جنگی در نظر گرفت. از این رو، نه دولت بایدن و نه دولت انگلیس(به دلیل چالش های عدیده اقتصاد داخلی خود) به هیچ عنوان مایل نیستند پا به بحرانی بگذارند که آخر و عاقبت آن را نمی دانند.
دوم اینکه بایستی توجه داشته باشیم که اکنون در فصل سرد سال هستیم و هرگونه تنش آفرینی و آغاز یک جنگ در منطقه راهبردی دریای سرخ و تنگه باب المندب، می تواند بهای انرژی را به نحو سرسام آوری افزایش دهد. موضوعی که جامعه بین المللی و به طور خاص کشورهای غربی به هیچ عنوان آمادگی آن را ندارند و این مساله می تواند چالش های اقتصادی جدی را برای آن ها ایجاد و موج های جدید تورمی را در کشورهایشان تحریک کند. از این رو، در این رابطه نیز قدرت های غربی با محذورات گسترده ای مواجه هستند.
اهمیت این مساله زمانی بیش از پیش آشکار می شد که بدانیم انصار الله یمن از توان رزمی، موشکی و پهپادی قابل توجهی برخوردار است و رقیب دست و پا بسته ای در برابر متجاوزان به خاک خود نیست.
و در نهایت سوم اینکه قدرت های غربی به خوبی می دانند که سناریوی ورود آن ها به یک جنگ جدید در منطقه غرب آسیا، بیش از همه در راستای منافع اسرائیل است و اگر آن ها چنین کنند، تردیدی نباید داشته باشند که دامنه و ابعاد تحرکات نظامی آن ها در سطح منطقه بایستی ماهیت به مراتب گسترده تری را به خود بگیرد و صرفا به دریای سرخ محدود نخواهد شد. از این رو، این دسته از کنشگران نه مایلند که در سناریوی مطلوب اسرائیل بازی کنند و زمینه را برای ایجاد ظرفیت های تنفسی تازه برای آن فراهم کنند و نه اساسا از حیث راهبردی و ژئوپلیتیک، شرایط را برای آغاز یک جنگ تازه در منطقه غرب آسیا مساعد می بینند.
شاید مطلوب ترین گزینه برای آن ها انجام حملات هدفمند و محدود باشد که البته این گزاره نیز در چند نوبت از سوی غربی ها علیه حوثی های یمنی در مدت اخیر امتحان شده و البته که انصار الله یمن پاسخهای محکمی را به تحرکات قدرت های غربی علیه خود داده است. معادله ای که ثابت می کند که هر گونه اقدام تحریک آمیز غرب در معادله یمن می تواند صورت حساب های سنگینی را پیش روی آن قرار دهد.
از این رو، گزاره آغاز یگ جنگ تمام عیار در دریای سرخ و تنگه باب المندب با مهندسی قدرت های غربی، در وضعیت کنونی چندان محتمل به نظر نمی رسد و اساسا غرب در موقعیت آغاز یکچنین جنگی هم نیست.
ارسال نظر