خبرگزاری موج گزارش می دهد؛
نظام بینالملل و معمای عبور از پیچِ تاریخی
«تاکیدات فراوان و در عین حال تشویشگونه رهبران آمریکایی بر گزاره ادعاییِ ضرورت حراست از نظم جهانی قانونمحور که در حقیقت همان نظم آمریکایی است، گواهی روشن بر اضطراب فراوان آن ها از سستشدن پایههای نظام بینالملل مطلوبشان است.»
به گزارش خبرنگار بین الملل خبرگزاری موج؛ "پُل کندی"، نویسنده و اندیشمند شناخته شده و برجسته حوزه روابط بین الملل، در کتاب مهم خود یعنی "ظهور و سقوط قدرت های بزرگ"، سیر تاریخی آنچه در نظام بینالملل در طی سده های مختلف رخ داده و در قالب آن شاهد قدرت گیری و سقوط بازیگران هژمونیک بوده ایم را بررسی کرده است.
در واقع، پل کندی هم یک بررسی تاریخی انجام داده و هم از دلِ آن، اقدام به تحلیل داده ها و اطلاعات کرده و معنابخشی به آن ها جهت استخراج برخی الگوهای تئوریک را در دستورکار قرار داده است. کندی در بررسی های خود به طور خاص به این نکته اشاره داشته که هر مرتبه یک یا چند بازیگر در عرصه بین المللی به قدرت و جایگاه هژمونیک رسیده اند، پس از گذشته یک دوره زمانی، به تدریج در چرخه افول هژمونیک افتاده اند و قدرت های تازه ای در عرصه بین المللی اوج گیری داشته اند.
البته که گذار از نظم و سازوکارهای قدیمی به چهارچوب های تازه، بدون هزینه و چالش هم نبوده و در برخی مواقع با جنگ و درگیری های قابل توجهی رو به رو بوده است. درگیری هایی که همه و همه معلول تلاش های قدرت یا قدرت های مستقر جهت حراست از موقعیت هژمونیک خود در عرصه بین المللی هستند. درست به همین دلیل است که وقتی به دوره های مختلف تاریخی می نگریم، تقریبا الگوهای ثابتی را در چهارچوب تغییر در معادلات کلان نظم جهانی مشاهده می کنیم. از این رو، اینطور به نظر می رسد که در شرایط کنونی نیز جهان عملا در آستانه یک پیچ تاریخی بزرگ قرار گرفته است.
تحولی که گذار از نظم مستقر جهانی به نظمی جدید را نوید می دهد. در این رابطه، اندیشکده های مختلف به ویژه در آمریکا نیز تاکید دارند که این کشور در اواخر دهه 2020 و یا نهایتا تا سال 2050، دیگر از موقعیتِ غالب در عرصه بین المللی برخوردار نیست و طیفی از قدرت های نوظهور، تا حد زیادی میدان بازی در محیط بینالمللی را به دست می گیرند و آمریکا نیز مجبور است خود را با واقعیت های جدیدی هماهنگ سازد.
در این رابطه، به طور خاص توجه به 2 نشانه قابل تامل، از اهمیت برخوردار است.
اولا، در سال های گذشته به عینه شاهد بوده ایم که آمریکا دیگر قادر نیست به پشتوانه قدرت خود در محیط بینالمللی، دستورکارهای مطلوبش را به پیش برد. اساسا یکی از نشانه های عینی این مساله نیز این است که آمریکایی ها به قدری با بحران در عرصه روابط بین الملل و در تقابل با منافع خود رو به رو هستند که به نحو قابل توجهی، ارائه واکنش نظامی به این بحران ها را در دستورکار قرار داده اند.
این در حالی است که اساسا یک قدرت هژمونیک، نه با پاسخ و واکنش های میدانی نظامی، بلکه به واسطه قدرت نرم و اقناعی خود است که در عرصه بین المللی دستورکارهایش را به پیش می برد. در عین حال، تاکیدات فراوان و در عین حال تشویشگونه رهبران آمریکایی بر گزاره ضرورت حراست از نظم جهانی قانون محور که در حقیقت همان نظم آمریکایی است نیز گواهی روشن بر اضطراب فراوان آن ها از سست شدن پایه نظام بین المللی مطلوبشان است.
از این منظر، نظم آمریکایی در جهان تا حد زیادی دچار چالش شده و شکاف های جدی در بدنه و ساختار این نظم ظاهر شده است. در این رابطه، فرانسیس فوکویاما تحلیلگر شناخته شده آمریکایی به صراحت می گوید که آمریکای کنونی شبیه به بنایی زیباست که هر لحظه امکان فروپاشی آن می رود.
دوم اینکه دیگر، بازیگران فعال در محیط بین المللی، موقعیت هژمونیک و برترِ ادعایی آمریکایی ها را قبول ندارند. در این رابطه مثلا شاهدیم که دولت های عرب حاشیه خلیج فارس که سنتا متحدان آمریکا بوده اند، در حال تقویت روابط خود با طیف قدرت های شرقی و یا قدرت های منطقه ای نظیر ایران هستند.
معادله ای که تا حد زیادی واشینگتن را نگران کرده است. در آفریقا نیز می بینیم که شمار قابل ملاحظه ای از کشورها و ملت های این منطقه به دنبال خلاص شدن از سازوکارهای آمریکا و یا دیگر قدرت های غربی همراه با این کشور هستند. در منطقه غرب آسیا نیز می بینیم که پس از جنگ غزه، محبوبیت آمریکایی ها به پایینترین حد خود بر اساس یافته های نظرسنجی های مختلف به ویؤژه نظرسنجی های "مرکز افکار سنجی عربی" رسیده و اکنون بسیاری معتقدند که آمریکایی ها باید دست از دخالت در امود داخلی منطقه غرب آسیا بکشند و استقلال مردم و ملت های منطقه را به رسمیت بشناسند.
مسائلی که همه و همه یک برونداد را نوید می دهند: افول هژمونی ادعایی آمریکایی ها دور نیست و آمریکا جدیدترین نمونه و مثال در قالب تحلیل و بررسی های تاریخی پُل کندی خواهد بود که هژمونی جهانی آن در دل تاریخ دفن می شود.
ارسال نظر