خبرگزاری موج گزارش می دهد؛
پالس های معنادار افول هژمونی جهانی آمریکا از نیجر
«"کرت ام کمپبل"، دستیار وزیر امور خارجه آمریکا به تازگی با نخست وزیر نیجر دیدار کرده و درخواست های دولت نیجر برای خروج کامل حدودا ۱۰۰۰ سرباز و نیروهای هوایی آمریکا مستقر در پایگاه هوایی ۱۰۱ در نزدیکی پایتخت نیجر را پذیرفته است.»
، قاره آفریقا به طور سنتی یکی از حیات خلوت های اِعمال نفوذ و رویه های استعمارگونه قدرت های غربی به ویژه آمریکا بوده است. قاره ای غنی که سال هاست ثروت های خدادادی آن از سوی غربی ها هدفِ چپاول و استعمار قرار می گیرد.
زمانی این سیاست ها در قالب استعمار مستقیم و آشکار و زمانی دیگر به واسطه نخبگان سیاسی و اقتصادی وابسته دنبال شده و می شود. با این همه، قاره آفریقا در ماه های گذشته، صحنه وقوع تحولاتی بوده که به هیچ عنوان مطلوب جهان غرب نبوده است. به طور خاص کشورهای مهم منطقه غرب این قاره نظیر نیجر، گابن، بورکینافاسو و مالی، با کودتاها و انقلاب هایی همراه بوده اند که برونداد نهایی آن ها، سقوط نخبگان سیاسی وابسته به غرب و روی کار آمدن افراد و گروه هایی بوده که قویا خواستار عاری شدن کشورشان از نفوذ سیاسی و نظامی قدرت های غربی به ویژه آمریکایی ها بوده اند.
به عنوان مثال، چند ماه قبل بود که "محمد بازوم" رئیس جمهور نیجر در جریان یک کودتا که اتفاقا با حمایتهای مردمی در این کشور نیز همراه شد، از قدرت خلع شد. بازوم یکی از شرکای راهبردی جهان غرب و به طور خاص دولت های آمریکا و فرانسه بود.
تنها اندکی پس از روی کار آمدن جریان های رقیب به قدرت در نیجر، آن ها به صراحت هم از نیرهای فرانسوی و هم نیروهای آمریکایی درخواست کردند تا خاک این کشور را ترک کنند. در این راستا، به تازگی "کرت ام کمپبل"، دستیار وزیر امور خارجه آمریکا با نخست وزیر نیجر دیدار کرده و درخواست های دولت نیجر برای خروج کامل حدودا ۱۰۰۰ سرباز و نیروهای هوایی آمریکا مستقر در پایگاه هوایی ۱۰۱ در نزدیکی پایتخت نیجر را پذیرفته است.
موضوعی که وزارت دفاع آمریکا(پنتاگون)هم آن را تایید کرده است. از این رو، این رویداد حداقل حامل ۲ پیام عمده و محوری در مورد افول هژمونی و نفوذ جهانی آمریکا است.
اولا، کودتای نیجر و درخواست دولت جدید این کشور از نظامیان آمریکایی جهت ترک خاک این کشور، در حقیقت حلقه ای از 8 کودتایی است که کشورهای منطقه غرب آفریقا در ماه ها و سال های گذشته شاهد بوده اند. در تمامی کودتاها و رویدادهای مذکور، رویه ها و اقدامات ضدآمریکایی و ضدغربی، از مرکزیت برخوردار بوده و این مساله نشان می دهد که ما نه باید رویدادِ گذرا، بلکه با یک جریان و روند معنادار در میان ملت های آفریقایی رو به رو هستیم که از چشم انداز این روند، غرب و به طور خاص آمریکا دیگر مدینه فاضله جهان نیستند.
در وضعیت کنونی به طور خاص فرانسوی ها نیز دیگر از موقعیتی مطلوب در قاره آفریقا برخوردار نیستند و با چالش های جدی در رابطه با حضور میدانی و تداوم بخشی به استعمار سنتی خود در قاره آفریقا رو به رو هستند.
دوم اینکه جالب است که کشورهای مختلف آفریقایی که سنتا حیات خلوت استعمارِ غربی ها و به طور خاص آمریکایی ها بوده اند، با اخراج نیروهای آمریکایی و قطع نفوذ آن ها، اقبال و گرایش قابل توجهی را جهت توسعه روابط با کشورهایی نظیر ایران، چین و روسیه نشان می دهند. به طور خاص در مورد نیجر شاهد بوده ایم که دولت این کشور در بحبوحه اخراج نظامیان آمریکایی از خاک خود، مذاکراتی را با چینی ها انجام داده تا در حوزه نظامی پیوندهای خود را با این کشور تقویت کند.
البته که زمزمه هایی در مورد رایزنی های نیجر با ایران نیز جهت توسعه روابط و همکاریها در حوزه های مختلف شنیده می شود. روسیه نیز توانسته نفوذ قابل ملاحظه ای را در حیات خلوت سابق قدرت و نفوذ جهان غرب در قاره آفریقا کسب کند. در واقع، رقبای جهانی هژمونی غربی و آمریکایی، به تدریح در حال گرفتنِ جایگاه و موضع آن در قاره افریقا هستند. معادله ای که پیام های معناداری را در مورد افول هژمونی جهانی آمریکا و دیگر قدرتهای غربی مخابره می کند.
ارسال نظر