خبرگزاری موج گزارش میدهد:
تا چه زمانی اعراب به ادعاهای خود درباره جزایر و میادین گازی ایران ادامه میدهند؟/راهکار مؤثر برای مقابله با آنها چیست؟
در چند سال گذشته بر تعداد ادعاهای کشورهای عربی حوزه جنوبی خلیجفارس علیه داراییها و جزایر ایران در این منطقه افزوده شده است. این در حالی است که واکنشهای وزارت امور خارجه درباره رد این ادعاها اثری در پایان دادن به آنها نداشته است.
، چند روز قبل امیر کویت در جریان سفرش به مصر و در بیانیه پایانی این سفر، یکبار دیگر ادعای مالکیت کشورش بر میدان گازی آرش را مطرح کرد. در همین راستا، ناصر کنعانی، سخنگوی وزارت امور خارجه ضمن رد این ادعا، تصریح کرد: «صدور بیانیههای تکراری و طرح ادعای یکجانبه، از منظر حقوقی هیچ حقی برای دولت کویت ایجاد نخواهد کرد و به مقامات این کشور توصیه میکنیم از تکرار توسل به روشهای بیحاصل سیاسی و رسانهای در ارتباط با موضوع حقوقی و فنی میدان مشترک آرش خودداری کنند.»
میدان گازی آرش میان سه کشور ایران، کویت و عربستان مشترک است. طرف کویتی در چند نوبت مواضعی در نفی حقوق ایران بر این میدان گازی اتخاذ کرده است. برای نمونه بهمن ۱۴۰۲ کویت به همراه عربستان سعودی در بیانیهای مشترک با تاکید بر ادعای دوباره مالکیت خود بر منابع طبیعی میدان مشترک «آرش» که آنها آن را «الدوره» مینامند با رد حقوق طرف دیگر ادعا کردند این میدان در مناطق دریایی کویت قرار دارد. آنها در این بیانیه مشترک همچنین از ایران خواستند درباره مرز شرقی منطقه «المغموره» (در مجاورت منطقه تقسیم شده بین کویت و عربستان) با کویت و عربستان سعودی مذاکره کند.
ادعاها در بیانیه مشترک عربستان و کویت درباره میدان گازی آرش در حالی بیان میشود که پیشتر، احمد ناصر الاحمد الصباح، وزیر امور خارجه کویت در فروردین ۱۴۰۱ در جریان کنفرانس مطبوعاتی مشترک با همتای فرانسویاش «ژان ایو لودریان» گفت که میدان گازی آرش (الدوره) یک موضع سهجانبه میان این کشور، عربستان و ایران است.
اما پرسش اصلی در این زمینه این است که چرا در چند سال اخیر کشورهای عربی جنوب خلیجفارس هریک به شکلی، دست روی بخشی از اراضی و داراییهای ایران در خلیجفارس گذاشتهاند و از هر فرصتی برای بیان ادعاهای خود استفاده میکنند؟
دلیل اصلی این مسئله میتواند در تغییرات بینالمللی و منطقهای خلاصه شود. در حوزه بینالملل جهان غرب و همچنین چین به نفت و گاز تولیدی از میادین حوزه خلیجفارس وابستگی قابلتوجهی دارند. هرگونه تغییر در سیاستهای کشورهای عضو اوپک یا کشورهای شورای همکاری خلیجفارس در زمینه نفت و گاز، میتواند اقتصاد غرب و چین را تحتتأثیر شدیدی قرار دهد؛ به این صورت که پیشبینیها درباره میزان تولید ناخالص داخلی، تورم، حجم تولیدات، صادرات و واردات آنها را کاملاً تغییر دهد. لذا زندگی میلیاردها نفر در دنیا وابستگی مستقیم و غیرمستقیمی به سیاستهای نفتی کشورهای حوزه خلیجفارس دارد.
براین اساس رهبران این کشورها تلاش میکنند از این وابستگی در جهت منافع خود بهره ببرند. یکی از منافع، بحث توسعهطلبی ارضی است. تکرار ادعاهای امارات در مورد جزایر سهگانه ایرانی (تنب بزرگ، تنب کوچک و ابوموسی)، ادعای کویت و عربستان بر میدان گازی آرش و مطالبات قطر در حوزه گازی پارس جنوبی در این راستا هستند.
بیشتر بخوانید:
هرگونه چشمداشت به جزایر سهگانه، واکنش شدید ایران را به دنبال دارد
میدان نفتی و گازی آرش و پیگیری حقی که ۶۰ سال مسکوت ماند
آنها امیدوارند با توجه به روابط خوبی که هم با غرب بهویژه آمریکا و هم با چین و روسیه دارند بتوانند ایران را تحت فشار قرار دهند و در نهایت دولت ایران یا حاضر به پذیرش ادعای آنها شود یا تصمیم بگیرد موضوع را به داوری بینالمللی ارجاع دهد که در این صورت یک «نامسئله» برای سرنوشت ایران تحمیل خواهد شد. این کار بدون تردید راه را برای دیگر کشورها هموار میکند بر مالکیت یک گوشه از ایران ادعا کنند و بخواهند موضوع از طریق محاکم بینالمللی حل شود!
در بعد تغییرات منطقهای که باعث جسارت کشورهای عربی در ادعای مالکیت بر داراییها ایران شده، میتوان به تقابل مذهب شیعه و سنی در جهان اسلام اشاره کرد. در خاورمیانه دهههاست شاهد دیگری این دو مذهب به اشکال مختلف هستیم. تنها کشور شیعی منطقه ایران است و در مقابل کشورهای سنی در تقابل خود با این ایران شیعی از استفاده از هیچ ابزاری فروگذار نمیکنند. طرح ادعاهای واهی درباره میادین گازی و نفتی یا جزایر از سوی کشورهای جنوبی خلیجفارس در این راستا نیز قابل تحلیل است. هر کشوری یک بخش را در دست گرفته و تلاش دارند به نوعی قدرت اقتصادی و نظامی ایران را از این طریق تحت تاثیر قرار دهند. زیرا از دست دادن این میادین به معنای کاهش درآمد ایران است و همچنین از دست دادن جزایر سه گانه، محدوده مانور نظامی-امنیتی کشورمان را تهدید میکند.
گفتنی است توسعهطلبی کشورهای عربی حوزه جنوبی خلیجفارس، وارد حوزه مالکیت معنوی نیز شده است. آنها سالهاست تلاش میکنند نام خلیجفارس را به چالش بکشند. در حالی که این نام سبقه بیش از 2500 ساله دارد و اسناد تاریخی متعددی نیز آن را اثبات میکند. اما با وجود اسناد تاریخی کشورهای غربی و حتی روسیه نیز با رهبران عربی همراهی میکنند و یا از تلفظ نام «فارس» برای اشاره به خلیجفارس امتناع میورزند یا حتی آن را خلیج عربی مینامند. نکته مهم اینکه در این عرصه نیز غرب با کشورهای عربی همسو است. غربیها به هر شکلی خواهان تحت فشار گذاشتن جمهوری اسلامی ایران هستند. آنها نیز از تمام ابزارهای برای این مسئله استفاده میکنند. بازگذاشتن دست رهبران عرب در خصوص طرح ادعاهای واهی علیه حاکمیت ایران، نیز بخشی از این سیاست است. در این شرایط ایران همواره مجبور است پاسخگوی این یاوهها باشد و به نوعی خود را اثبات کند. اما واقعاً هیچ راهکاری به جز «محکوم کردن» و «واکنشهای رسانهای» وزارت خارجه ایران برای مقابله با این وضعیت وجود ندارد؟
ارسال نظر