، روز شنبه (10 شهریور) ارتش اسرائیل اعلام کرد جسد شش تن از اسرایی که در اختیار حماس بوده است را در تونلی در رفح پیدا کردند. این خبر موجب شد تا مخالفان سیاست های نتانیاهو، خانواده اسرا و رهبران احزاب اپوزیسیون تصمیم بگیرند یک اعتراض خیابانی گسترده برگزار کنند. همچنین روز برخی اصناف و نهادها از جمله بخشی از کادر درمان، دانشگاه‌ها، مدارس و اتحادیه های کارگری اعلام کردند روز دوشنبه را در اعتصاب بسر خواهند برد. در همین راستا عصر روز یکشنبه بیش از 350 هزار نفر در تل‌ آویو تجمع کردند. معترضان خواهان توافق با حماس در ازای آزادی اسرا بودند. همچنین روز دوشنبه پس از اجرا اعتصاب، اسموتریچ، وزیر دارایی کابینه نتانیاهو، اعلام کرد این کار غیرقانونی است و کسانی که امروز دست از کار کشیدند، حقوقی دریافت نمی کنند.

اگرچه اعتصاب به روز دوشنبه محدود ماند و معترضان در روزهای بعد در خیابان حضور مستمری نداشتند اما یک پیام مهم به نتانیاهو رسید که بخشی از جامعه مخالفت شدیدی با رویکرد وی و وزرایش در نوار غزه دارد. در همین راستا تحلیلگران اسرائیلی در رسانه های مختلف از جمله معاریو، وای نت و اسرائیل هیوم ادامه جنگ را به ضرر این رژیم دانستند و به نتانیاهو انتقادات تندی وارد کردند.

در این رابطه معاریو نوشت: «پس از اعلام یافتن جسد شش تن از گروگان‌ ها، همچنین گزارش شد که در حمله تیراندازی به کوه الخلیل (در کرانه باختری) علاوه بر دو خودروی بمب گذاری شده در گوش اتزیون، سه اسرائیلی نیز کشته شدند و در درگیری ‌های نظامی در جنین هم یک سرباز دیگر جان باخت. همه اینها به طور قاطع ثابت می‌کند ما در حال شکست خوردن هستیم. اگر توافقی برای بازگرداندن ربوده شدگان صورت می‌گرفت، جنگ در جنوب متوقف می‌شد و در نتیجه جنگ در شمال نیز پایان می‌یافت. در آن صورت تخلیه‌شدگان از جنوب و شمال به خانه‌های خود باز می‌گشتند، شهرک‌های ویران شده بازسازی می‌شدند و تروریسم در کرانه باختری متوقف می‌شد.»

همچنین در این گزارش تأکید شده است: «نتانیاهو برای بقای خود هر چیزی را قربانی کند و در این مسیر محدودیتی ندارد. تسلیم شدن وی در برابر بن گویر و اسموتریچ که عامل بقای کابینه نتانیاهو هستند، نیز به همین دلیل است. این رویکرد به وضوح در تبدیل محور فیلادلفیا به قربانگاه ربوده شدگان با نادیده گرفتن شمال و وضعیت ساکنان آن دیده می‌شود. این جهت‌گیری را می‌توان در مبارزه و تضاد نتانیاهو با وزیر دفاع و روسای دستگاه‌های دفاعی در زمان جنگ نیز مشاهده کرد.»

در همین راستا وای نت نیز با اشاره به آنچه در کرانه باختری می گذرد، نوشت: «تشدید تنش در اسرائیل با محوریت عملیات تابستانی در کرانه باختری و ادامه جنگ در غزه در پس زمینه بحث در مورد کنترل محور فیلادلفیا، تصویری از کشوری بدون استراتژی را نشان می‌دهد. این اتفاقات مؤید جنگ‌های فرسایشی است. در کرانه باختری بزرگترین عملیات نظامی از سال 2002 در جریان است. این عملیات بدان معناست که که تهدیدها در حال افزایش هستند و مدل «منطقه وحشت و هرج و مرج» در حال گسترش به مناطق دیگر است. در این راستا راه اندازی یک عملیات جدید، قدرتمندتر و گسترده تر از عملیات فعلی علیه ما، فقط یک موضوع مربوط به زمان است.یعنی قطعاً رخ می‌دهد اما مسئله الان «زمان» وقوع آن است. چالش در کرانه باختری نه تنها یک چالش امنیتی مداوم، بلکه یک چالش استراتژیک درازمدت است.

در پس ادعای آسیب‌پذیری حماس، این واقعیت وجود دارد که حماس همچنان نیروی مسلط در نوار غزه است و مواضع آن در قبال توافق انعطاف‌پذیر نیست. برخلاف تصور غالب در اسرائیل که قدرت اصلی حماس در بعد نظامی آن است، حماس یک نهاد ایدئولوژیک با نفوذ عمومی عمیق است. لذا برای تضعیف آن، اشغال نوار غزه و ماندن در آن ضروری است، سناریویی که به نظر می‌رسد اسرائیل نه مایل و نه قادر به تحقق آن است.»

به این شرایط باید جنگ فرسایشی در مرزهای شمالی و با حزب الله را نیز افزود. در واقع تداوم سیاست جنگ نتانیاهو در غزه و اصرار وی بر کنترل محور فیلادلفیا باعث شده است تا میزان آسیب پذیری این رژیم افزایش یابد. به طور خلاصه اینکه اکنون اسرائیل علاوه بر وضعیتی که در نوار غزه دارد، در مرزهای شمالی زیر آتش حزب الله قرار دارد، روز به روز بر وخامت اوضاع امنیتی در کرانه باختری افزوده می شود و در همین حال جامعه اسرائیلی در حال دوقطبی شدن است. مجموع این عوامل باعث شده که کارشناسان و افکار عمومی اسرائیل به این نتیجه برسند آنها پس از 11 ماه جنگ اکنون در حال تجربه شکست هستند به ویژه اینکه هیچ درونمایی از خاتمه نبردهای مختلف در عرصه های گوناگون وجود ندارد و در عین حال هنوز خطر حمله انتقامی جمهوری اسلامی ایران باقی است.