خبرگزاری موج گزارش می دهد؛
تضاد سیاست های هسته ای ترامپ در خاورمیانه با اهداف اسرائیل
برنامه ترامپ برای حل مسائل هسته ای خاورمیانه در رابطه با ایران و عربستان، مطلوب اسرائیل نیست. در این راستا تداوم جنگ غزه شرایط را برای همسویی بین واشنگتن و تل آویو در رابطه با عربستان کمرنگ کرده است.

، همزمان با پیشرفت و تداوم مذاکرات هسته ای بین جمهوری اسلامی ایران و آمریکا، موضوع افزایش تعداد اعضای پیمان ابراهیم که مبتنی بر عادی سازی روابط با اسرائیل است، مورد توجه ویژه مقامات اسرائیلی قرار گرفته است. در این رابطه عنوان شده است ادامه جنگ غزه و عدم موفقیت در رسیدن به آتش بس این نبرد، حرکت به سوی توافقی را که شامل بهبود روابط بین اسرائیل و عربستان سعودی باشد، دشوار کرده است. تا پیش از جنگ غزه، قرار بود آمریکا واسطه عادی سازی روابط ریاض و تل آویو شود اما اکنون این مسئله در دستور کار واشنگتن قرار ندارد.
از سویی در روزهای اخیر آمریکا و عرستان تصمیم گرفتند روابط خود در موضوع هستهای که برای امنیت اسرائیل اهمیت دارد را به صورت دوجانبه و بدون اینکه این مسئله به عنوان پیش شرط امر دیگری باشد، گسترش دهند. عربستان تمایل خود را برای شروع برنامه هستهای پنهان نمیکند. این کشور با حسادت به همسایگان خود، ایران و امارات متحده عربی می نگرد که هر کدام به شیوه خود برنامه هستهای را پیش میبرند.
پیشتر جو بایدن مایل بود به سعودیها برای ایجاد یک برنامه هستهای غیرنظامی، به عنوان بخشی از یک ابتکار گستردهتر که شامل توافق عادیسازی بین اسرائیل و عربستان میشود، کمک کند. اما جنگی در غزه آغاز شد که به نظر نمی رسد به زودی خاتمه یابد.
در همین راستا، سعودیها حداقل بهطور علنی شرایط خود را در ازای عادیسازی با اسرائیل سختتر کردهاند. زیرا اسرائیل از انعطافپذیری در مورد مسئله فلسطین خودداری میکند و این مسئله برای افکار عمومی عربستان اهمیت زیادی دارد. بنابراین شاهد سفر وزیر انرژی آمریکا به ریاض بودیم تا این امر آغازی برای توافق هسته ای بین دو کشور باشد. زیرا ایالات متحده منافع گستردهای دارد، بسیار فراتر از جنگ با حماس و حتی بسیار فراتر از روابطش با اسرائیل.
در این خصوص مؤسسه مطالعات امنیت ملی اسرائیل یک سال پیش درباره احتمال تقویت روابط بین آمریکا و عربستان سعودی و در عین حال کاهش اهمیت عادی سازی بین اسرائیل و عربستان برای واشنگتن هشدار داده بود. در واقع سعودیها علاقه مند به پیشبرد مسیری هستند که عادی سازی را دور میزند؛ به این صورت که آنها بتوانند از سلاحهای پیشرفته آمریکا و کمکهای امنیتی آن و همکاری در حوزه هستهای سود ببرند بدون اینکه بهایی در افکار عمومی عرب برای تقویت روابطشان با اسرائیل بپردازند.
طبق اخبار منتشر شده به نظر میرسد آمریکاییها توانستند با سعودیها در مورد غنی سازی اورانیوم در خاک خود به سازش برسند - موضوعی که سعودی ها بر آن اصرار داشتند - و به گفته وزیر انرژی آمریکا «توافقنامه ۱۲۳» را امضا کردند که پیشبرد برنامه هسته ای نظامی را برای سعودیها در آینده دشوارتر میکند.
لذا با گذشت زمان، آمریکاییها اوراق چانهزنی را که قرار بود در ازای عادیسازی با اسرائیل به سعودیها داده شود، کنار میگذارند. ترامپ ماه آینده وارد ریاض میشود و توافقات امنیتی بیشتری را با سعودیها اعلام میکند. در این شرایط ترامپ نمیتواند پیشرفت در عادی سازی اسرائیل و عربستان را رسانه ای کند، زیرا این امر به پایان جنگ در غزه بستگی دارد.
بنابراین همانطور که گفته می شد که یکی از اهداف حماس برای حمله ۷ اکتبر، معلق کردن پروژه عادی سازی روابط بین تل آویو و ریاض بوده است، این مسئله امروز محقق شده است. آمریکا دیگر تمرکز و اصراری بر این پروژه ندارد و ترجیح می دهد کار تقویت روابطش با کشورهای خاورمیانه را بدون در مرکز قرار دادن مطالبات اسرائیل پیش ببرد. مشابه همین مسئله در موضوع هسته ای ایران را نیز شاهد هستیم. برگزاری دو دور نشست بین هیئت های ایرانی و آمریکا و تأکید دو طرف بر ادامه این روند، با هدف دستیابی به توافقی که به رفع تحریم ها و اعتمادسازی در زمینه صلح آمیز بودن فعالیت های هسته ای کشورمان صورت گرفته است، مطلوب اسرائیل نیست. اسرائیلی ها خواهان برچیده شدن کل تأسیسات هسته ای و یا حتی حمله نظامی به این مراکز هستند. آنها همچنین خواهان گنجاندن موضوعات منطقه ای و توانمندی های موشکی در این مذاکرات بودند اما ترامپ قبول نکرد. چرا که جمهوری اسلامی حاضر نبود در این مسائل وارد گفتگو شود.
از این رو سیاست های در دستور کار دولت ترامپ در خصوص عربستان و جمهوری اسلامی ایران با ایده آل های اسرائیل فاصله نوری دارد و بعید است در ادامه هم نفعی به اسرائیل از این دو پرونده برسد.
ارسال نظر