از تعصب به اجرای برنامههای نوجوانانه تا توصیه فرزاد حسنی
محیا اسناوندی، مجری برنامههای مختلف تلویزیونی با ژانر نوجوان، درباره علاقمندی خود به اجرای برنامههای گروه سنی زیر ۱۸ سال و هشت سال فعالیت خود در رادیو و تلویزیون صحبت کرد.
محیا اسناوندی در گفت و گو با سارا کنعانی خبرنگار خبرگزاری موج، درباره فعالیتهای خود از سال ۸۷ تا کنون سخن گفت و تأکید کرد حتی وقتی مدرک کارشناسی ارشد میکروبیولوژیی داشته باشید میتوانید برای نوجوانان دوستی خوبی باشید و از دانش خود برای جذب کردن آنان استفاده کنید.
تعصب بر اجرای برنامه نوجوانمن کار حرفهای خود را از سال ۸۷ با گروه اجتماعی شبکه تهران شروع کردم. آن زمان مدیریت گروه با خانم دکتر مریم جلالی بود که هم اکنون مدیریت پردیس ملت را بر عهده دارد. بعد از به دعوت خانم محبوبه سمیعی مدیر گروه کردک و نوجوان وارد گروه کودک و نوجوان شبکه پنج شدم برنامه
«مثل تو» را به تهیه کنندگی نوید محمودی شروع کردیم. در آن برنامه چند مجری دیگر هم حضور داشتند. بعد از آن برنامه «مثبت من» شروع شد که چند دوره هم تمدید شد. ما بیشتر از یک سال روی آنتن بودیم. بعد برای یک دوره کوتاه برنامه بزرگسال اجرا کردم اما چیزی نگذشت که فهمیدم با وجود اجرای موفق در حوزه های دیگر؛ من آدم برنامه نوجوان هستم. همان روزها برنامه «یه عصر طلایی» به تهیه کنندگی مجتبی احمدی در شبکه تهران آغاز به کار کرد و ما با استقبال زیادی رو به رو شدیم. مجتبی احمدی فارغ التحصیل تاتر است و کارگردانی خوب و حرفه ای او به نمایش های زنده و اجرای متفاوت من کمک مهمی کرد؛ بعد از
این برنامه بود که من از جانب چند برنامه خوب که تهیه کنندگان بسیار عزیز و محترمی هم داشت دعوت به کار شدم اما نپذیرفتم. و کار متفاوتی با عنوان «بچه های مردم» از شبکه ی یک سیما را به تهیه کنندگی مجتبی احمدی شروع کردم؛ واقعیت این است که من فکر میکنم حالا دیگر برنامه «بچههای مردم» در شبکه اول تبدیل به یک برند شده و من هم در برند شدن آن سهم داشتهام. به همین دلیل دلم نمیخواهد حالا که این نهال جان گرفته آن را رها کنم. سری جدید «بچههای مردم» به زودی شروع میشود و من تصمیم دارم تا زمانی که تکلیف آن روشن نشده به پیشنهادهای دیگرم فکر نکنم. این تصمیم من نه از سر بی توجهی
به تهیه کنندگان عزیز دیگر است، بلکه از تعصب من روی برنامه «بچههای مردم» نشأت میگیرد. این برنامه انگار بچه من است، چراکه از ابتدا در مرحله پیش تولید آن حضور داشتم و اتاق فکر آن برای من و دیگر همکارانم خاطرههای بسیار خوبی را برای همهمان رقم زده است.
اهمیت دوستی با کتاب برای یک مجریمن واقعا خودم را یک مجری نوجوان به حساب میآورم، حداقل اینکه فعلا تصمیم ندارم حوزهام را عوض کنم؛ با وجود اینکه به حوزه های دیگر هم خیلی علاقمندم، دلیل این پافشاری زحمتی است که تا کنون برای حوزه
نوجوان کشیدهام. من چندان اهل مکالمه در فضای مجازی نیستم با این وجود یک گروه تلگرامی درست کردهام که نوجوانان بسیاری در آن حاضر هستند. در این گروه مستقیما با آنان صحبت میکنم و ما درباره مسائلی که شاید از نظر دیگران شوخی باشد خیلی جدی بحثمیکنیم. همیشه سعی کردهام روابطم را با نوجوانان زنده نگه دارم و فرا تر از آن، در مورد آنان خیلی مطالعه میکنم. در زمینه های مختلف روان شناسی، ورزشی، پزشکی، مذهبی، ادبی و…برای مثال چند روز پیش کتابی خواندم درباره نوجوانانی در کشوری دیگر. بعد حال و هوای آنان را با نوجوانان هموطنم مقایسه کردم. تشابهات و تفاوتهای آنان را در
آوردم و تصمیم گرفتم حتما در اجراهای آیندهام این اطلاعات را لحاظ کنم. یک مجری حتما باید همیشه خودش را به روز نگه دارد و من هم همیشه در این مسیر قدم برداشتهام. این آمادگیها با چیزی غیر از مطالعه به دست نمیآید. من فوق لیسانس میکروبیولوژی دارم و حتی سعی میکنم از دانستههای خود در این حوزه هم برای مخاطب نوجوانم استفاده کنم و گاهی درباره چیزهایی که به بالا رفتن دانششان کمک میکندو … هم حرف میزنم، ضمن اینکه همیشه سعی کردهام معدلم بالا باشد؛ بنابراین اطلاعات پزشکی که به آنان میدهم کاملا صحیح و علمی هستند.
وقتی رادیو کلاس درس میشوددر نوجوانی از شنوندگان برنامه «هفتتاییها» بودم و حالا یکی از همان گروه هستم و با فرزاد حسنی، افشین حسینخانی، الهام شعبانی، حامد عزیزی، سعید گلابگیر، محدثه صارمی و … برنامه «جمعه من» را هر جمعه صبح در رادیو جوان روی آنتن میبریم. اگر قرار باشد درباره تفاوت کار این گروه در زمان حاضر و ده سال قبل صحبت کنم باید به آمادگی بچهها و روزآمد بودن آنها اشاره کنم. برای مثال همین چند وقت قبل بود که قائله ی لباس بچههای اعزامی به المپیک ریو بالا گرفت و ما تمام برنامه را به این موضوع اختصاص دادیم و اتفاقا یکی از برنامههای
موفق ما شد و بازخورد خیلی خوبی هم گرفتیم. فرزاد حسنی هدایت بسیار خوبی برای همه ما به کار بسته و باید بگویم واقعا از او یاد میگیرم. او به گوینده کمک میکند جنبههای پنهان خود را کشف کند و از صدا و اندیشه خود در مسیری استفاده کند که تا پیش از آن فکرش را نمیکرد. رادیو بی شک یک کلاس فن بیان برای همه ماست و هر یک روزی که در آن حاضر هستم گویی در حال یادگیری در آموزشگاه بودهام. من عرق زیادی به رادیو دارم و از زمان شکل گیری رادیو خانواده با آن همراه بودم و در این شبکه گویندگی کردم؛ بعد وارد رادیو جوان شدم و با عنوان گوینده فعالیتم را شروع کردم اما از آنجا که در
تلویزیون برنامه داشتم طبق قانون دیگر نتوانستم گوینده رسمی شبکه باشم. به عنوان بازیگر در برنامه ها حضور پیدا کردم. با این حال رادیو چیزی نیست که بتوانی از آن دور بمانی. ما در شبکه سلامت هم برنامهای داریم به اسم «خونه زندگی» که عنوان پرطرفدارترین برنامه شبکه سلامت را به خود اختصاص داده است. در این برنامه من و مریم سرمدی و مسعود خواجه وند و چند نفر دیگر از رفقای عزیزم در قالب یک خانواده نمایش رادیویی اجرا می کنیم و در هر قسمت یکی از دغدغه جوانان و خانوادهها را مطرح میکنیم که غالب آنها درباره سلامت روان است. در این برنامه مهمانان زیادی حاضر هستند که از هر
یک از آنان با عنوان همسایه یاد میشوند. حتی شنوندگانی که با ما ارتباط برقرار میکنند با نام همسایه ی شماره ی فلان شناخته میشوند و همین فرمت دوست داشتنی برنامه باعثشده مخاطبان زیادی جذب کنیم. سارا شریفی و شهرام زین العابدین تهیه کنندگان این برنامه هستند و هر روز از ساعت ده و نیم صبح تا دوازده روی آنتن هستیم.
ارسال نظر