آیتالله مکارم شیرازی تشریح کرد
واکاوی ابعاد شهادت علی (ع)/ آخرین سفارشهای حضرت چه بود؟
«من نسبت به مرگ همچون کسی هستم که شب هنگام در جستجوی آب باشد و ناگهان در میان تاریکیها به آن برسد و یا همچون کسی که گمشده خود را ناگهان پیدا کند، آنچه نزد خداست، برای نیکان بهتر است.»
به گزارش خبرگزاری موج، آیتالله مکارم شیرازی در یادداشتی درباره شهادت علی ابن ابیطالب، به موارد مختلفی چون پیشگویی پیامبر از شهادت امام علی(ع)، گفتگوی امیرالمؤمنین با قاتل خود، آخرین سفارشها و توصیههای ایشان، سفارش امام علی (ع) به عبادت خدا و ... پرداخته است.
پیشگویی پیامبر درباره شهادت امام علی(ع)
حضرت علی (ع) از پیامبر اکرم (ص) مژده شهادت را شنیده بود، و میدانست به دست اشقی الآخرین (عبدالرحمن ابن ملجم) شهید میشود، لذا پیامبر اکرم(ص) در فرازی فرمود: «ای علی! پس از من پیروانم در بوته آزمایش قرار میگیرند». عرض کردم ای پیامبر خدا (ص) مگر نه این است که در جنگ احد پس از آنکه افرادی شهید شدند و من از این که به سعادت شهادت نرسیده بودم، ناراحت شدم به من فرمودی «بشارت باد بر تو که سرانجام شهید خواهی شد» در پاسخم فرمود: «آن گفته درست است، ولی بگو در آن موقع چگونه صبر خواهی کرد؟
عرض کردم چنین موردی از موارد «صبر» نیست، بلکه از موارد بشارت و شکر است (شهادت نعمت است، نه مصیبت) آن حضرت به من فرمود، ای علی! این مردم پس از من با ثروتشان آزمایش میگردند و دیندار بودن را منتی بر خدا قرار میدهند، و با این حال انتظار رحمتش دارند و از قدرت و خشماش خود را در امان میبینند.
پیشگویی امام علی (ع) درباره شهادت خود
نهجالبلاغه پُر است از پیشگوییهایی که امام(ع) درباره حوادث آینده دارد و گاه چنان جزئیات آن را شرح میدهد که گویی با چشم، همه آنها را در برابر خود میبیند.
«ابن ابی الحدید» در این زمینه نکته جالبی دارد و آن اینکه میگوید :«امام علیه السلام در این خطبه، به خدا سوگند یاد میکند که از هر حادثهای تا قیامت از او سؤال کنند، از تمام آنها خبر میدهد و حتی جزئیات آن را بازگو میکند».
سپس میافزاید: «این سخن از آن حضرت نه به معنای ادعای ربوبیت است، نه به معنای ادعای نبوت؛ بلکه امام میفرمود اینها را با تعلیم پیامبر فراگرفته است» و بعد میگوید: «ما این سخن را بارها آزمودهایم و کاملا مطابق واقعیت دیدهایم و به صدق دعوی آن حضرت پی بردهایم؛ مانند اخبار از ضربت خوردن آن حضرت به گونهای که محاسن مبارکش با خون سرش خضاب شود». این گواهی کسی است که به امامت آن حضرت به عنوان یک پیشوای معصوم اعتقادی ندارد؛ ولی مسئله از نظر ما بسیار روشنتر است؛ زیرا ائمه معصومین (ع) هم وارث علوم فراوانی از پیامبر اسلام بودند، هم حقایق تازهای را از قرآن درک میکردند که دیگران درک نمیکنند و هم الهامات غیبی بر قلب آنها وارد میشد.
درباره توطئهگران ترور امام علی(ع)
هنگامی که انسان حالات خوارج را مطالعه میکند، میبیند آنها افراد بیگناه را سر میبریدند و حتی شکم زن باردار را پاره میکردند و او و جنیناش را میکشتند و حتی قتل امیرمؤمنان علی (ع) را واجب میشمردند؛ اما با این حال صدای زمزمه تلاوت قرآن شبانه و نماز شبشان همواره به گوش میرسید.
بر این پایه خوارج، افراد خطرناکی محسوب میشوند که از هیچ جنایتی ابا ندارند. این گروه که زمام اختیار خود را به دست شیطان و هوای نفس سپرده بود، به ظاهر به عبادات و قرائت قرآن اهمیت بسیار میداد، ولی از ریختن خون بیگناهان و فساد در میان مسلمین ابا نداشتند و با همین تفکرات واهی به اینجا رسیدند که فرمان قتل علی (ع) به دست آنان صادر شد و امام به دست آنها شربت شهادت نوشید.
تکفیریها؛ زائیده تفکر خوارج
ریشه پلید تکفیریها به خوارج زمان حضرت علی(ع) برمیگردد که در آن دوران به گفتههای خود عمل نکرده بودند؛ این افراد کسانی هستند که غیر از اعضای گروه خودشان، باقی افراد را کافر دانسته و قتل آنها و خانوادههایشان را مباح میدانند.
اینگونه است که وهابیون امروز، به آسانی دهها و صدها نفر از افراد بیگناه، زن و کودک و پیر و جوان را به خاک و خون میکشند، سپس در نمازهای پنجگانه با صفوف منظم و خواندن سورههای طولانی به وسیله امام و زمزمه آمین بعد از حمدشان و اهمیت فوقالعاده دادن به مد «ولا الضالین» حضور پیدا میکنند، به گونهای که هرکس اعمال سوء و جنایتهای فوقالعاده آنها را ندیده و نشنیده باشد تحت تأثیر واقع میشود و گمان میکند اینها فرشتگانی هستند در روی زمین، در حالیکه شیاطینی هستند مستحق جهنم و سجین.
شاید کلام امام امیرمؤمنان علی علیه السلام اشاره به همین گروه باشد، آنجا که میفرماید: هنگامی که خوارج نهروان کشته شدند، به امام (ع) عرض کردند خوارج همه هلاک شدند، امام فرمود:« چنین نیست، به خدا سوگند! آنها نطفههایی در صُلب مردان و رحم زنان خواهند بود و هر زمان شاخی از آنها سر برآورد قطع میگردد، تا اینکه آخرشان دزدان و راهزنان خواهند بود!».
گفتگوی امیرالمؤمنین (ع) با ابن ملجم قبل از شهادت
در تاریخ طبری و همچنین در کامل ابن اثیر آمده است که قاتل علی علیه السلام، عبدالرحمان بن ملجم پیش از آنکه مولا به شهادت برسد، او را خدمت علی(ع) آوردند. حضرت به او فرمود: ای دشمن خدا، مگر من به تو نیکی نکردم؟ گفت: آری به من نیکی کردی.
فرمود پس چه چیزی باعث شد که این جنایت را انجام دهی؟ گفت: من چهل روز شمشیر خود را تیز کردم و از خدا خواستم که بدترین خلقش با آن به قتل برسد. امام علیه السلام فرمود: درست گفتی، تو را که بدترین خلق خدا هستی با شمشیر خودت قصاص خواهند کرد».
سفارش امام علی (ع) به عبادت خدا
در حدیث معروفی میخوانیم که امیر مؤمنان در وصایای خود بعد از آنکه فرق مبارکش با شمشیر ابن ملجم جنایتکار شکافته شد، فرمود: «اللّهَ اللّهَ فِیالصَّلاةِ فَإِنَّها عَمودُ دِینِکُم؛ خدا را، خدا را درباره نماز، چرا که ستون دین شماست».
میدانیم هنگامی که عمود خیمه درهم بشکند یا سقوط کند، هرقدر طنابها و میخهای اطراف محکم باشد، اثری ندارد؛ همچنین وقتی ارتباط بندگان با خدا از طریق نماز از بین برود، اعمال دیگر را از دست خواهد داد.
انس و اشتیاق امیرالمؤمنین به مرگ
حضرت علی (ع) در آخرین بخش از وصیت خود، موضع خود را در برابر مرگ و شهادت بیان میکند؛ همان چیزی که در موارد دیگری از نهجالبلاغه نیز منعکس است و آن اینکه من نه تنها از مرگ نمیترسم، بلکه عاشق بیقرار مرگی هستم که در راه خدا و برای خدا باشد. میفرماید: «به خدا سوگند چیزی از نشانههای مرگ به طور ناگهانی به من روی نیاورده که من از آن ناخشنود باشم و طلایهای از آن آشکار نشده که من آن را زشت بشمارم، من نسبت به مرگ همچون کسی هستم که شب هنگام در جستجوی آب باشد و ناگهان در میان تاریکیها به آن برسد و یا همچون کسی که گمشده (بسیار نفیس) خود را ناگهان پیدا کند (چرا که من به این واقعیت معتقدم) که آنچه نزد خداست، (در سرای دیگر) برای نیکان بهتر است»
لذا تأمل در کلام نورانی آن حضرت مبنی بر «کقارب ورد و طالب وجد» اشاره به این است که من مرگ و شهادت را همچون تشنه کامی که زودتر از آنچه فکر میکرد به سرچشمه آب رسید، به دست آوردم و گمشده خود را که سالها در انتظارش بودم یافتم.
بیجهت نیست که طبق روایت مشهور هنگامی که عبدالرحمن ملجم مرادی فرق نازنین امام (ع) را در محراب عبادت شکافت، امام فرمود: «فُزْتُ وَ رَبِّ الْکَعْبَة؛ به پروردگار کعبه رستگار شدم».
تخلّق به اخلاق کریمانه ؛ نحوه برخورد امام با قاتلش
بعضی گفتهاند تعبیر به «کرائم اخلاق» چیزی فراتر از «حُسن اخلاق» است، مثلا حُسن اخلاق ایجاب میکند که کار خوب را با کار خوب، یا بهتر از آن پاسخ دهند، ولی کرامت اخلاقی میگوید، بدی را باید با خوبی پاسخ داد. شبیه رفتاری که علی (ع) بعد از ضربت خوردن، با ضارب خود، «عبدالرّحمن بن ملجم مرادی» انجام داد.
توصیههای امام امیرالمؤمنین علیهالسلام درباره قاتلش «عبد الرحمان بن ملجم مرادی» نشانی از گذشت کریمانه آن حضرت است.
از آن معروفتر، داستان توصیههای او درباره قاتل خویش «عبدالرحمان ملجم مرادی» که به فرزندان خود سفارش کرد آب و غذا و وسیله استراحت این زندانی را فراهم کنند و فرمود: اگر زنده بمانم، خود میدانم با او چگونه رفتار کنم و اگر شما هم عفو کنید بهتر است و اگر (مصلحت عموم مردم ایجاب کرد که) لازم بدانید او قصاص شود، تنها او را با یک ضربه قصاص کنید، همانگونه که او یک ضربه بر من وارد کرد.
امیرمؤمنان علی (ع) این درس را از استادش پیامبر اکرم (ص) آموخته بود که نمونه روشن آن عفو عمومی حضرت در داستان فتح مکه است.
لذا امام علیه السلام در آخرین توصیه خود میفرماید: «و او را مُثله نکنید (گوش و بینی و اعضای او را جدا نسازید) که من از رسول خدا صلی الله علیه و آله شنیدم میفرمود: از مُثله کردن بپرهیزید، هرچند نسبت به سگِ گزنده باشد!».
سخن آخر
در خاتمه باید گفت همگان باید در راه شناخت اسلام و شناخت مکتب انسانساز علی علیه السلام حرکت کنند. و مراقب باشند در این شبها وقتی نام امام علی(ع) برده میشود، از خدا بخواهند که از تقوا و علم و زهد و فداکاری و ایثار حضرت، در وجود ما تجلی کند تا بتوانیم بگوییم که شیعه آن حضرت هستیم.
ارسال نظر