امیر اسماعیلی در خبرگزاری موج:
اعترافات چندتا بزرگوار ملهم از اجتماع است/ از نظر من جشنواره ها ارزش حرفه ای ندارند
امیر اسماعیلی گفت: اعترافات چند تا بزرگوار طنز تلخی است که به دنبال ارائه راه حل نیست اما ملهم از تجربه های شخصی در اجتماع است.
تئاتر اعترافات چندتا بزرگوار (خر) طنز تلخی است که از ۲۷ تیر در تماشاخانه ایران تماشا بر روی صحنه رفته و تا ۲۶ مرداد اجرا خواهد داشت. نویسنده، کارگردان و طراح این نمایش، امیر اسماعیلی و بازیگران این مجموعه علی آتشانی، امیر اسماعیلی، افسانه بخشی فرد، یاشار بیک زاده، یاسمن علی نژادیان هستند. از این رو نشستی صمیمی با نویسنده و کارگردان این اثر داشتیم که مشروحش را در ادامه می خوانید:
لطفا به اختصار در مورد تجربه و تحصیلاتش در حوزه تئاتر توضیح دهید.
من دیپلم فنی دارم و در رشته فیلم سازی دانشگاه پذیرفته شدم که در همان ماه اول انصراف دادم، زیرا احساس کردم مطالب جدیدی برای یادگیری من وجود ندارد. از سال 73 کار تئاتر را شروع کردم و از سن 13 سالگی وارد حرفه تئاتر شدم. بیشتر کار نویسندگی و کارگردانی انجام دادم ولی تعداد کارهای که انجام دادم به تعداد به خاطر ندارم. در سن 18 سالگی برای اولین بار یک تئاتر خیابانی را کارگردانی کردم که کار خوبی نشد و از آن به بعد کار مدیریت گروه را به خوبی یاد گرفتم.
از کجا کار تئاتر را شروع کردید؟
من از کانون حر کار تئاتر را شروع کردم، کانون حر واقع در میدان راه آهن بود و به همت سید جواد هاشمی تشکیل شد ، کانون حر در دهه 70 بسیار فضای پویایی داشت و از آنجا بچه های بزرگی مانند محمد رضا علی مردانی که یک قطب در دوبله ایران است، رشد کردند. دو گروه در کانون حر وجود داشت که یکی آقای راسخ راد بودند و گروه دیگر اقای مهرداد رایانی مخصوص، که بچه های فوق العاده ای در این دو گروه کار کردن کسانی مانند ما که پولی نداشتیم از کانون حر شروع کردیم و خیلی از بچه های آن زمان کانون حر ماندگار شدند.
هنرمندان تئاتر بسیار اهل مطالعه هستند، شما با وجود این که از فضای دانشگاه فاصله گرفتید چطوراین خلع را پر میکنید؟
یکی از مهم ترین بخش های زندگی من مطالعه کردن درباره تئاتر به ویژه نمایش نامه خواندن است. من به صورت تجربی کار تئاتر را انجام دادم و به تئاتر کودک علاقه بسیاری دارم. کلیت زندگی من براساس تئاتر چیده شده است و در حوزه تئاتر نیز کار می کنم و شغل دیگری ندارم. ما وقتی مطلبی را می خوانیم تا وقتی به عمل در بیاوریم بسیار طول می کشد. کسانی که در دانشگاه درس میخوانند از نظر علمی مطالب را بهتر درک کردند ولی بچه های تئاتر تجربی این مطالب را به مرحله عمل در می آوردند. منظورم این است که آنها می دانند و تا عمل فاصله دارند و ما بعضا عمل می کنیم و با مطالعه متوجه آنچه انجام می دهیم می شویم.
ذکر یک نکته هم در اینجا الزامی می دانم و آن اینکه معتقدم به رغم اینکه وزارت ارشاد می گوید من موظف مدیریت و بستر سازی اجرای تئاتر هستم ولی وظیفه ام آموزش نیست، درست نیست؛ بلکه وزارت ارشاد وظیفه آموزش افرادی را که در حوزه ای که اصطلاحا تئاتر آزاد نامیده می شود دارد چرا که اگر به کمک این گونه تئاتر سرگرم کننده مردم با تئاتر آشتی کرده اند نباید اجازه دهیم که با سواد کم سطح سلیقه و توقع مخاطب پایین آمده و مبتذل شود بلکه باید کمک کنیم تا در همین کونه سرگرم کننده هم فرهنگ و سلیقه مخاطب رشد کند و از آن مسیر به سمت تئاتر جدی تر و هنری تر گرایش پیدا کند.
آیا تا به حال موفقیتی در جشنواره ها کسب کرده اید؟
واقعیت این است که من در جشنواره ها شرکت نمیکنم زیرا از نظر من جشنواره ها ارزش حرفه ای ندارند. منظورم این است که جشنواره یک فضای رقابتی است و همین دو مسئله ایجاد می کند، اول این که به نظر من آدم نباید خودش را در معرض قضاوت سلیقه ها قرار دهد و دومین مسئله این است که جشنواره براساس الویت ها و سیاست گذاریهایش آثار را انتخاب می کند. این الویت ها در محوریت موضوع قرار دارد و همین می تواند باعث می شود که کارهایم در مورد دغدغه ام نباشد.
از سوی دیگر وقتی تعداد زیادی از داوطلبان به مرحله نهایی رقابت جشنواره راه پیدا می کنند این به این معنی است که همه آنها کارشان را بلد هستند اما اگر در لیت نهایی برگزیدگان قرار نمی گیرند به این معنی است که یا از موضوع مورد نظر جشنواره فاصله دارند یا در مورد پسند سلیقه داوران قرار نگرفته اند که هیچ کدام ارتباط جدی با بازار حرفه ای و مخاطب اصلی آثار ندارد.
جالب اینکه از زمانی که نسبت به جشنواره بی تفاوت شدم راحت تر و بیشتر کار می کنم، در عین حال با توجه به پیگیری هایی که در این حوزه دارم فکر می کنم با عوض شدن روند جشنواره در سالهای اخیر، تولید از بین رفته است در صورتی که خواستگاه تولید تئاترمان جشنواره فجر بوده است و این جشنواره برای بسیاری از گروه ها و هنرمندان انگیزه تولید و فعالیت با دریافت حمایتی ناچیز ایجاد می کرد که در حال حاضر که بخشی همچون «مرور آثار» را داریم در واقع تولید و اجرا پیش از جشنواره اتفاق می افتد.
از نظر شما تئاتر امروزه ما تا چه میزان مخاطب محور است؟
از نکات مغفول در بسیاری از بخش های تئاتر ما مخاطب شناسی است. به عنوان مثال جشنواره فجر شعاری دارد و میگوید تئاتر برای همه ولی تجلی آن دیده نمی شود و حتی جشنواره فجر عده خاصی را به عنوان مخاطب آثار میبینیم. تلویزیون هم باعث دیده نشدن تئاتر می شود. ما برای جایی که کار می کنیم باید روان شناسی وجامعه شناسی آن را بشناسیم اما شبکه 4 سیما تئاتری را کار می کند که برای مردم ما نیست. نه داستانها، نه لباس، دکور، نام و حتی لحن و بیان کاراکترها از این فرهنگ و برگرفته از اجتماع نیست. مخاطب آن را از خو.د نمی داند و با آن ارتباط برقرار نمی کند در حالی که تلویزیون می تواند نگاه مخاطب را به تئاتر عوض کند.
لطفا کمی هم در مورد نمایش اعترافات چند بزرگوار و دلیل تغییر نامش توضیح دهید.
نام این اثر در ابتدا اعترافات چندتا خر بود که به اعترافات چند بزرگوار تغییر کرد. موضوع این نمایش در واقع ارشاد بعد از یک هفته اجرا به اسم کار ایراد گرفت و به جای خر واژه هایی مثل ابله و احمق و ساده لوح را پیشنهاد دادند که ما را از هدف طنز تلخی که داشتیم دور می کرد. واقعیت این است که این کار قبل از این اجراهای زیادی داشته و برای اولین بار در سال 90 در تالار عزت الله انتظامی به روی صحنه رفت و بعد از آن این کار را در چند شهر دیگر هم اجرا شده است. در آن زمان دکتر سرسنگی مدیریت مجموعه ایرانشهر را به عهده داشتند و ایشان این اصلاحیه را اعمال کردند و ما در آن زمان به جای کلمه خر از ابله استفاده کردیم که نتیجه خوبی هم نداشت. بعدها من در لغت نامه دهخدا و سایر منابع بع دنبال کلمه ای مترادف و نزدیک به حرف خودم گشتم که متوجه شدم یکی از معانی واژه خر، بزرگوار است و این اسم را برای کار انتخاب کردم تا حق مطلب ادا شود.
آیا این اثر برای مخاطب سنی خاصی است یا اینکه بدون محدودیت سنی می توان به تماشایش نشست؟
مخاطب این کار کسانی هستند که وارد جامعه شدند یعنی طبیعتا برای کودکان مناسب نیست و این نمایش ویژه افراد بزرگسال است.
دغدغه شما در این نمایش چیست؟
این اثر یک طنز تلخ است و افرادی را به نمایش گذاشته که هر کدام کار درست را انجام می دهند و به درستی کارشان اعتقاد دارند اما از سوی جامعه خر نامیده می شوند و مورد سرزنش قرار می گیرند . در واقع موضوع این اثر بعضی از اتفاقاتی ست که برای خود من پیش آمده و از آنها برای نوشتن الهام گرفته ام.
آیا این همه تلخی در حالی که جامعه با سختی ها دست و پنجه نرم می کند لازم است؟
مساله این است که در مواجهه با این سوال چند رویکرد می توان داشت. اول اینکه کار من ارائه راه حل نیست گرچه معتقدم بازنمایی تلخی به نوعی منجر به یک راه حل می شود و باعث می شود که مخاطب از تکرار اشتباهات پرهیز کند.
دوم اینکه این یک سلیقه است و سلیقه من در این کار پرداختن به یک طنز بسیار تلخ بوده است که فکر می کنم می توانسته آنچه در ذهن دارم را بیان کند.
سوم اینکه مخاطب باید بتواند آزادانه انتخاب کند و اگر از این نوع کار لذت می برد بتواند به تماشای آن بنشیند.
استقبال از کار چگونه بود؟
استقبال مخاطبان با توجه به تبلیغات محدود و سالن نوپا و با توجه به شرایط اقتصادی جامعه، خوب بود و با خواندن کامنت ها و نظر مخاطبان هم به این نتیجه رسیدم. این در حالی است که نمایش ما عمدا از نظر ساختاری مشکلاتی داشته ولی با این حال کار، خودش اثرگذار بوده و با مخاطب ارتباط خوبی برقرار کرده است.
منظورم از اشکالات ساختاری نداشتن ساختار روایی درست است و حتی در این نمایش تا توانسته ایم همه چیز را ساده و حذف کرده ایم تا در یک مواجهه مستقیم و بی واسطه با مخاطب حرف هایمان را روایت کنیم. این یک نمایش چند اپیزودی است که در هر اپیزودی یک نفر ماجرایش را تعریف می کند و سایر بازیگران به کمک فضاسازی و نشان دادن عملکرد جامعه در قبال آن فرد را دارند که به نظر می رسد برای مخاطب جذابیت لازم را داشته است.
ارسال نظر