مروری بر دهه اول جشنواره تجسمی فجر(۵)؛
پیشنهاد من تغییر عنوان جشنواره تجسمی فجر به فستیوال هنر فجر است
مجتبی آقایی گفت: همه دنیا می دانند که فجر متعلق به ایران است و در ذیل عنوان جمهوری اسلامی ایران قرار می گیرد. به وسیله این فستیوال ظرفیتهای هنریمان را به رخ جهانیان میکشیم.
در آستانه آغاز دومین دهه برگزاری جشنواره تجسمی فجر، پای صحبت های دبیران و دستاندرکاران ده دوره گذشته نشسته ایم که به تناوب مشروح آن را منتشر خواهیم کرد تا با ارزیابی دهه اول جشنواره بین المللی تجسمی فجر برآیند کلی، زمینه مناسبی برای تصمیم گیری و برنامه ریزی دوره های پیش رو را فراهم کنیم.
در روزهای گذشته مشروح سخنان جنجالی سید مسعود شجاعی طباطبایی در ارتباط با جشنواره تجسمی فجر را در منتشر کردیم.
این بار در یک نشست صمیمی میزبان دو عکاس مطرح کشور بودیم که مدیریت هشت دوره از ده دوره برگزار شده جشنواره تجسمی فجر را در دو نیمه اول و دوم دهه اول بر عهده داشته اند. دو نیمه ای که شاهد تفاوت های زیادی نسبت به هم بوده اند.
ما سخنان این بزرگواران را به تفکیک و هر کدام را در دو بخش تقدیم می کنیم تا مطالعه آن برای شما عزیزان از سهولت و انسجام بیشتری برخوردار باشد.
در روزهای گذشته سخنان سیدعباس میرهاشمی مدیر انجمن عکاسان انقلاب و دفاع مقدس و دبیر چهار دوره مختلف جشنواره تجسمی فجر را تقدیمتان کردیم. در ادامه اولین بخش از مباحث مطرح شده توسط مجتبی آقایی، استاد دانشگاه، عضو کمیسیون هنر و معماری شورای عالی انقلاب فرهنگی، معاون هنری اسبق سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران و دبیر چهار دوره اخیر جشنواره تجسمی فجر را می خوانید که رویکردی متفاوت نسبت به این جشنواره دارد:
موج: در ابتدا در مورد شکل گیری جشنواره بین المللی هنرهای تجسمی فجر صحبت کنید.
درباره شکل گیری جشنواره تجسمی فجر من فکر میکنم آقایان رجبی و طاهری چون با محمدحسین ایمانی خوشخو، معاونت هنری وقت ارشاد ارتباط داشتند، به این فکر بودند که جشنواره ای در این مقیاس راهاندازی کنند، چراکه هر کدام از شاخههای هنری سینما، تئاتر و موسیقی دارای جشنواره فجر بودند، خلأ جشنواره تجسمی فجر نیز احساس میشد. به هر حال فکر کنم روش را این گونه دیدند، البته روش درستی هم بود که پیشنهاد از جانب جامعه هنری داده شد.
سند بالادستی تجسمی الزامی است اما وجود ندارد
در مورد آیین نامه جشنواره هم باید بگویم که طی چند سالی که دبیر جشنواره تجسمی فجر بودم، به دنبال سند بالادستی این رویداد میگشتم که متاسفانه چیزی پیدا نکردم. چون عضو کمیسیون هنر و معماری شورای عالی انقلاب فرهنگی هستم و به سنت هر ساله، در جلسات آنها، دبیران جشنواره هم دعوت میشوند، اولین سؤالی که میپرسیدم در مورد سند بالادستی یا آیین نامه مصوب رویداد تجسمی فجر بود.
هیچ آیین نامه ای در اختیار من قرار نگرفت
آییننامهای که آقای میرهاشمی به آن اشاره میکند من به صورت مدون در دست نداشتم، تا اینکه سال گذشته قبل از برپایی دهمین جشنواره تجسمی فجر، معاون هنری جدید آنرا برای ما ارسال کرد و از ما خواست که اگر برای آیین نامه اصلاحیه داریم، انجام دهیم! البته وقتی من آییننامه را دیدم طبیعتاً خب وجه اشتراک واقعاً زیاد بود یعنی به جز یک بحث خیلی کوچک آن، تقریباً بیش از نود درصد فضای کاری مشترک بود یعنی خیلی هم فعالیت ما بیراه نبود اما خب طبیعتاً بهتر این بود که اساسنامه، مرامنامه و شیوهنامه ابلاغ میشد.
موج: یعنی شما فیلمی را کارگردانی کردید که فیلمنامهاش نبود؟
تقریباً بله، البته من نظرات زیادی را روی آیین نامه داشتم که آنها را نوشتم به معاونت هنری ارائه کردم. البته طبیعی است که نظرات من نیز در مخالفت با قصه نوشته شده، نبود.
موج: بالاخره ایشان همفکری میخواستند..
بله. هر آییننامه سیال بالاخره به تناسب تجربههایی که به دست میآید، رشد میکند. بالاخره طبیعتاً برای جشنوارهای که یک دهه از عمرش گذشته، نیازهای به روزی پیش میآید که لازم هست آنها اضافه بشود. آییننامه چهارچوب است، چهارچوبدار بودن بسیار مهم است و به قول آقای میرهاشمی این چارچوب باعث میشود که اگر سلیقهای اعمال میشود در فروع باشد نه در اصول. مثل اینکه در شیوه های اجرایی اعمال سلیقه شود.
باید به هنرهای تجسمی همچون سینما و موسیقی اهمیت داد
چند سالی است که سند توسعه سینما و سند توسعه موسیقی در شورای عالی انقلاب فرهنگی مطرح است و سند توسعه تجسمی در دستور کار قرار دارد. آیین نامه در مباحث اجرایی جشنواره کاربرد دارد، اما سند توسعه تجسمی نگاهی کلان به جامعه تجسمی دارد که امیدوارم هر چه زودتر نوبت به تجسمی برسد. در بعضی از دورههای جشنواره تجسمی فجر شاهد بودیم که عالیترین مقام مسئول در وزارتخانه، یعنی وزیر ارشاد، میتواند در جزئیات دخالت میکند به معنای اینکه مسائل برایش مهم باشد و به همان اندازه که در کنار جشنواره فیلم میایستد، در کنار جشنواره تجسمی هم میایستد. در یکسری از دورههای جشنواره تجسمی فجر هم دیدیم که اینگونه نبود و تجسمی در ذیل سایر هنرها قرار گرفت در صورتی که هر کدام هویت مستقل خودش را دارد. ولی به هر حال فکر کنم چهارچوب کلی آییننامه، به تناسب این که تجربه جدیدی به دست آمده و نیازهای جدیدی پیش رو باشد، قابل اصلاح است.
ضمن اینکه من فکر میکنم که خاستگاه جشنواره فجر را برای تکمیل جشنوارههای هنری فجر بگذاریم، اما باید اهداف و روشها و کارکردهایش به روزتر باشد. من فکر نمی کنم موسسان جشنواره تجسمی فجر قصد داشتند جشنواره فجر را به عنوان رقیب دو سالانهها مطرح کنند.
موج: اصلاً چنین پتانسیلی ندارد؟
اصلاً قالبش این نیست، اصلاً تعریفش این نیست. به هر حال نمیدانم چرا در جلسات فجر برگزاری دو سالانهها مطرح میشود، چون در جریان کلی دوسالانهها منظم نیست و این مورد، بحث مفصلی میطلبد که بررسی شود. اما نکته مهم این است که فکر نمی کنم در هیچ دوره جشنواره تجسمی فجر مطرح شده باشد که فجر جایگزین دوسالانه ها شود.
موج: از آنجایی که شما در ساختار جشنواره تجسمی فجر تفاوت هایی ایجاد کردید، دستاورد دوره دبیری شما در جشنواره هنرهای تجسمی فجر چه بوده است؟
عنوان جشنواره باید باز تعریف شود
من فکر کنم به جای تحلیل دورههای قبل و قیاس آنها، حالا وقتی یک دهه از عمر جشنواره گذشته است، باید یک کار پژوهشی یا تحقیقی کنیم و بدون نگاه مقایسه ای، باید ببینیم توانسته چه ظرفیتهایی پیدا کند، چه کاستیهایی دارد و به چه اهدافی میتواند برسد. ما اگر برگردیم به همین عنوان، جشنواره بینالمللی هنرهای تجسمی فجر، که یک عنوان کلی است، هر کدام از این ۴ واژه برای خودش یک تعریفی دارد؛ که اگر ما به تعاریف آن برگردیم یا آن را مرتب بازخوانی کنیم فکر کنم جریان را مشخص میکند.
چرا جشنواره، فستیوال نه؟!
اولاً باید بررسی کنیم جشنواره است یا فستیوال؟ چون هر کدام تعریف خودش را دارد. مسابقه است یا نمایشگاه؟ اگر اساسنامهای وجود داشته باشد باید این عنوان جشنواره یا فستیوال در آن ذکر شده باشد، چون من در آییننامه اصلاً ندیدم که اشاره به این موضوع شود که به چه دلیل جشنواره است؟ چرا فستیوال نیست؟ چرا نمایشگاه نیست؟ برای مثال در ایام محرم به یک جشنواره میگوییم سوگواره، چون جشن نیست.
جشنواره فجر بین المللی نیست!
کلید واژه دوم بحث بینالمللی است؛ من در چند دوره ای که دبیر بودم در مصاحبه هایم به این موضوع اشاره کردم که جشنواره فجر نتوانسته به شأنیت بینالمللیاش نزدیک شود و به آن نرسیده است. میزبانی چند هنرمند و چند اثر از چند کشور نمیشود جشنواره را بینالمللی نامید.
وقتی دبیرخانه دائمی جشنواره هنرهای تجسمی فجر شکل گرفته است، باید قبل از کارهای داخلی، کار بینالمللیاش شروع شود.
جشنواره هنرهای تجسمی فجر هنوز در تقویم رخدادهای تجسمی جهان قرار نگرفته است! در صورتی که سابقه جشنواره ما خیلی بیشتر از بنگلادش و امثالهم است، بینال بنگلادش اسم و رسمی در جهان برای خودش پیدا کرده در حالیکه با فقر تمام ادارهاش میکنند. آن وقت ما با یک عقبه و پشتوانه حمایتی وزارت ارشاد و دستگاههای فرهنگی هنوز نتوانستیم به این جایگاه برسیم، چرا؟ این موضوع باید آسیبشناسی شود.
موضوع مهم دیگر این است که جشنواره تجسمی فجر دقیقاً زمانی برگزار میشود که ایام تعطیلات سال نو میلادی است. خیلی از هنرمندان خارجی که کار میکنند باید خیلی زودتر از هنرمندان داخلی دعوت به حضور شوند. یعنی ما باید در واقع برای برگزاری جشنواره بینالمللی یک تقویم ذهنی بینالمللی هم داشته باشیم.
من فکر میکنم که در ۱۰ دوره جشنواره تجسمی فجر، ما هنوز به یک جشنواره بینالمللی نرسیدهایم و بیشتر یک جشنواره داخلی قوی است.
موج: پس در این جشنواره تنها چند مهمان خارجی حضور دارند؟
بله طبیعی است. الان بعضی از جشنوارهها و مسابقات هنری هستند نه تنها چند مهمان خارجی بلکه خیلی بیشتر از فجر هم هنرمند و شرکت کننده خارجی دارند. این در حالی است که وقتی جشنواره فجر در تقویم ذهنی هنرمندان داخلی و در تقویم رخدادهای هنری تجسمی جهان برود، مورد قبول است.
واژه تجسمی بسیار نا مانوس است
در ادامه پاسخ سوال شما باید به کلید واژه بعدی یعنی هنرهای تجسمی اشاره کنم؛ جامعه تجسمی ما تا به حال دو تجربه را پشت سر گذاشته است. اول نگاه رشتهای و دوم نگاهی فراتر به هنرهای تجسمی داشتیم. تعریف و نگاه هنرهای تجسمی به هنرهای معاصر محدود به عکاسی، نقاشی، گرافیک و خیلی از رشتهها نیست و در برخی از دوره های جشنواره خیلی از ظرفیتهای حوزه تجسمی مثل ویدئوآرت را نادیده گرفته بودیم و به همین دلیل تصمیم گرفتیم به قالبها، ظرفیتها و مدیاهای جدید نیز توجه کنیم و ظرفیتهای بین رشتهای که در تجسمی وجود دارد را استفاده کردیم.
وقتی میگوییم هنرهای تجسمی چند ایراد به آن وارد است؛ چراکه این واژه، واژه خیلی نأموسی است. ما وقتی که مدرسه رفتیم و با کتاب هنر آشنا شدیم، در واقع با هنرهای نقاشی، گرافیک، خوشنویسی به عنوان هنر آشنا شدیم. از طرف دیگر مردم خیلی خوب سینما، تئاتر و موسیقی را میفهمند، اما هنوز منظور از هنرهای تجسمی را متوجه نمی شوند و برای آنها واژه نامأنوسی است.
اگر قرار است جشنواره هنرهای تجسمی برای هنرمندان برگزار شود، تبدیل به یک جشنواره هنری می شود که مردمی نیست، اما اگر بخواهیم این جشنواره مردمی برگزار شود و مثل موسیقی و سینما اثرگذار باشد، باید لفظ جشنواره کنار گذاشته شود و تبدیل به فستیوال شود و اگر قرار است بین المللی باشد، باید دبیرخانه دائمی داشته باشد و برنامههای آن سامان داده شود. مگر ما می گوییم جشنواره فستیوال بینالمللی ونیز؟ چه اصراری داریم این واژه اضافه را به کار ببریم.
این پیشنهادها را به دوستان دادم و گفتم که فجر یک صفت است و باید تعیین شود نسبت این جشنواره با فجر چیست؟ این نسبتها را ما تعیین می کنیم.
پیشنهاد من فستیوال هنری فجر است
اگر این چهار کلیدواژه را تصحیح کنیم، ساختار کلی قصه جشنواره به دست ما میآید که باید آن را وزیر ارشاد تعیین کند یا یک دستگاه بالادستیتر مثل شورای عالی انقلاب فرهنگی تعریف کند که به نظر من مهم نیست چه ارگان یا شخصی این موضوع را تعیین کند. اینها شیوههای اجرایی است که فکر میکنم اینها را باید حل کنیم.
پیشنهاد جدید من تغییر عنوان جشنواره به «فستیوال هنر فجر» بود، همه دنیا می دانند که فجر متعلق به ایران است و در ذیل عنوان جمهوری اسلامی ایران قرار می گیرد. به وسیله این فستیوال ظرفیتهای هنریمان را به رخ جهانیان میکشیم.
موج: چرا فستیوال؟
حالا چرا بگوییم فستیوال؟ زیرا بینال ها یا دوسالانهها را داریم که حرکتهای بسیار قابل دفاعی هستند و حتماً باید هر روز بیشتر از دیروز تقویت شوند و باید نظم و توالی درستی پیدا کنند، چون جریان تخصصی هنری در این دوسالانه ها شکل میگیرد. از طرف دیگر ظرفیتهای کلی تجسمی کشور در قالب جشنواره فجر به رخ جهانیان کشیده می شود، که مجسمهسازها، عکاسها و گرافیستها در آن شرکت میکنند و ظرفیت بین رشتهای و برآیندی دارد.
ادامه دارد....
بیشتر بخوانید:
برای حضور در شورای سیاستگذاری با من صحبتی نشد/بعد از یک دهه جشنواره تجسمی نیاز به بازنگری جدی دارد/نبود فضای مناسب هنری در بسیاری از استانها مایه سرافکندگی است
ارسال نظر