مونا انوری زاده در گفتگو با خبرگزاری موج:
استادی که از تعارف های معمول فراری بود/طرح نویسی را مدیون کامبوزیا پرتوی هستم
یک فیلمنامه نویس و ایده پرداز سینما و تلویزیون ایران از نحوه تدریس و کار مرحوم کامبوزیا پرتوی سخن گفت.
مونا انوری زاده فیلمنامه نویس سینما و تلویزیون که نویسندگی سریال لحظه گرگ و میش به کارگردانی همایون اسعدیان را به عهده داشت در گفتگو با خبرنگار سینمایی خبرگزاری موج در مورد خصوصیات مرحوم کامبوزیا پرتوی گفت: آقای پرتوی استاد فیلمنامه نویسی من در دانشکده سینما تئاتر دانشگاه هنر بود و نمی دانم که چگونه می توانم خصوصیاتشان را توضیح دهم. شاید هیچ وقت هم به ایشان نگفتم که چه حق بزرگی به گردن من دارند؛ ولی در طی این سال ها خیلی پیش آمده که اگر طرحی را به جائی ارائه داده ام و گفته شده که آن را چقدر خوب نوشته ام، من گفته ام که طرح نوشتن را مدیون کامبوزیا پرتوی هستم.
وی افزود: آقای پرتوی معلمی به معنی متعارف نبودند و حتی تدریسشان هم شبیه اساتید دیگر نبود. وقتی که به دانشگاه آمدند، در جلسه اول گفتند که دوست ندارند کلاسشان جایی باشد که تخته ای دارد و ایشان پای آن تخته و رو به دانشجویان بایستند بلکه تقاضا کردند تا یک فضای کارگاهی با میزی که همه ما به دور آن می نشستیم به کلاس ایشان اختصاص دهند؛ به شکلی که اگر کسی وارد کلاس می شد در نگاه اول نمی توانست تشخیص دهد که چه کسی استاد و یا شاگرد است.
این طراح و فیلمنامه نویس با بیان اینکه این خاطره مربوط به سال 1384 می شود اظهار داشت: آقای پرتوی به شکل عجیبی دوره را نه با آموزش فیلمنامه نویسی بلکه با خواندن یک طرح در جلسات اول برای ما آغاز کرد. آن موقع ایشان طرح « فیلم سینمایی کامیون » را نوشته بود، فیلمی که چندین سال بعد موفق به ساختش شد. ایشان به جای تدریس از ما خواستند که به طرح ایشان گوش کنیم و نظرمان را بیان کنیم و شروع به خواندن آن طرح کردند.
فیلمنامه نویس دو تله فیلم «پیش خواهد آمد» و «جایی برای بودن» به کارگردانی بهروز شعیبی و تله فیلم «یک اسم» به کارگردانی بیژن میرباقری ادامه داد: من هرگز فراموش نمی کنم که پس از چهارسال حضور در دانشکده و تحصیل در رشته سینما، پس از اینکه ایشان شروع به خواندن طرحشان از روی کاغذ کردند، انگار تازه من متوجه شدم که طرح نوشتن یعنی چه! همانطور که ایشان می خواند همه ما متاثر شده بودیم و اینقدر کلمات روی کاغذ جادو می کرد که کلاس ساکت شده بود. پس از اینکه خواندن ایشان تمام شد، سرش را بالا گرفت و پرسید چرا چیزی نمی گوئید؟ من این طرح را خواندم که شما نظرتان را بیان کنید.
انوری زاده افزود: همه ما به عنوان یک دانشجوی جوان، گیج بودیم که این کامبوزیا پرتوی است که اینجا نشسته و طرحشان را می خواند و از ما می خواهد که نظرمان را بگوئیم. ما چه نظری می توانستیم داشته باشیم در حالی که با کارهای او بزرگ شده بودیم. حتی آرزو داشتیم یک روزی از نزدیک ببینیمش. خاطرات من از آقای پرتوی پر از این لحظات است.
طراح سریال «ستایش» و نویسنده برخی از اپیزودهای سریال «همه بچههای من»، با تاکید بر اینکه کامبوزیا پرتوی فقید از تعارف های متعارف خوشش نمی آمد گفت: هیچ وقت نگاهش به این شکل نبود که من نویسنده و کارگردانی مشهور هستم و تو یک دانشجوی جوان و کم تجربه و آن موقعی که تو مشغول بازی های کودکانه خودت بودی من در حال کسب سیمرغ بودم. وقتی که ما به او می گفتیم استاد یا آغاز به تعریف و تمجید از او می کردیم به نوعی با شوخی و خنده مساله را می گذراند و فضای صحبت را تغییر می داد.
انوری زاده افزود: کامبوزیا پرتوی معلمی عملگرا بود و خیلی کاربردی تدریس می کرد. من از او بسیار آموختم.
نویسنده سریال لحظه گرگ و میش به کارگردانی همایون اسعدیان در پاسخ به این سوال که آیا تجربه کار مشترکی با کامبوزیا پرتوی داشته است گفت: نمی دانم که الان چقدر می شود به این موضوع پرداخت اما سال 1387 من و آقای پرتوی یک کار اقتباسی از زوربای یونانی در قالب یک کار سینمایی مشترک نوشتیم که به سفارش وزارت فرهنگ کردستان عراق بود که آقای پرتوی آن زمان ارتباط خوبی با آنها داشت. اما با درگیری های سیاسی و داخلی که در عراق پیش آمد آنها از تولید آن کار منصرف شدند و کار به نتیجه ای نرسید. متاسفم که آن کار ساخته نشد اما به هرحال من لذت همکاری با ایشان را بردم، اگرچه آقای پرتوی دوست داشتند که آن کار ساخته شود.
وی در مورد روش و سبک کار کابوزیا پرتوی اظهار داشت: این مساله ای است که هیچ کس بهتر از خودشان نمی توانست در موردش سخن بگوید که متاسفانه چنین فرصتی دیگر به دست نمی آید. اما برداشت من از نحوه کار ایشان این بود که فردی اهل مطالعه بسیار و با سواد بود اما هنگام نوشتن بر این سواد تکیه نمی کرد و اصطلاحا آویزان این سواد نبود؛ بلکه متنش را بسیار حسی می نوشت و فیلمنامهاش مملو از احساس بود. مثل خاطره ای که در اینستاگرام منتشر کرده ام که اشاره به این دارد که تا چه میزان غرق در داستان و نوشتن می شده است که احوال خودش هم تغییر می کرد.
این هنرمند فیلمنامه نویس در مورد تنوع کاری کامبوزیا پرتوی گفت: آقای پرتوی خیلی دغدغه کار کودک داشت اما چون دیگر فضا برای کار در این ژانر مساعد نبود، به سمت کارهایی همچون کامیون و کافه ترانزیت رفت. البته با توجه به علاقه زیادی که به ادبیات داشت، به نوعی وامدار آن هم بود و شاید به همین دلیل هم بود که برای اقتباس از زوربای یونانی اقدام کردیم.
پس از انتشار خبر فوت کامبیز پرتوی به واسطه ابتلا به بیماری کرونا مونا انوری زاده در صفحه اینستاگرامش دلنوشته ای را به شرح زیر منتشر کرد:
"سال ٨٥ که لابد خیلی جوان محسوب می شدم با سری پرشور یک فیلمنامه در ژانر وحشت نوشته بودم. کاری که فریدون جیرانی به عنوان تهیه کننده برایش پروانه ساخت گرفت و قرار بود احمد امینی آن را بسازد که به دلایلی هرگز ساخته نشد.
متن را فرستادم آقای پرتوی بخوانند و نظر بدهند. ساعت از ١٢ شب گذشته بود که تلفنم زنگ خورد.
آقای پرتوی بود. با خنده پرسید حالت خوبه؟ تشکر کردم گفتم چطور؟ گفت بابا این چیه نوشتی؟ با نگرانی پرسیدم خیلی بده؟
گفت نه بد نیست. خیلی ترسناکه! اینا رو می نویسی شبها خوابتم می بره؟ نمی ترسی؟ خندیدم و گفتم از متن خودم بترسم؟ چرا آخه؟
گفت پس چرا من با متن های خودم یه حالی میشم! گاهی مجبورم بلند شم برم توی تراس یه سیگار بکشم و یه هوایی تازه کنم تا بتونم برگردم سر متن...
خجالت کشیدم اون موقع بگم آخه شما کجا و من کجا آقای پرتوی عزیز
فقط خدا می دونه چه حق بزرگی به گردن من دارید
زبونم نمیچرخه که بگم روحتون شاد
همیشه برای من زنده ای نازنین استاد"
ارسال نظر