عادل فردوسی پور و اینستاگرام؛ صداوسیما و اعتماد عمومی!
با گذشت ۲۴ ساعت از اعلام دعوت AFC از عادل فردوسی پور بهعنوان گزارشگر فارسی این ارگان برای فینال مسابقات قهرمانی باشگاههای آسیا، میزان مخاطبان این "پیج اینستاگرامی" در یک جهش چشمگیر در فاصله زمانی ۲۴ ساعته به یکباره افزایش کاربران به بیش از ۲ میلیون نفر را تجربه کرد.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری موج، با گذشت ۲۴ ساعت از اعلام دعوت AFC از عادل فردوسی پور بهعنوان گزارشگر فارسی این ارگان برای فینال مسابقات قهرمانی باشگاههای آسیا، میزان مخاطبان این "پیج اینستاگرامی" در یک جهش چشمگیر در فاصله زمانی ۲۴ ساعته به یکباره افزایش کاربران به بیش از ۲ میلیون نفر را تجربه کرد و این یعنی علامت تعجب بزرگ در مقابل سخنان بزرگواران ارزشینما و بهنوعی ماستمالی کن که با چشم بستن به روی کمکاریهای دولتی و صداوسیما، بجای پیدا کردن راهحل عقلانی فقط صورتمسئله را با تخریب افراد، پاک میکنند.
ناگفته پیداست که دولتمردان و جامعهشناسان معتقدند که یکی از مؤلفههای مدیریت خوب، انتشار آزاد و شفاف اطلاعات و حفظ اعتماد عمومی بهمنظور جلب همراهی مردم و افکار عمومی با هدف تسهیل انجام وظایف دولتهاست چرا که به دلیل دسترسیهای گسترده مردم به اطلاعات از منابع متکثر و متنوع، مدیران همانند گذشته قادر به کتمان حقیقت از چشم مردم نیستند. بیتوجهی به این امر مهم از سوی دولتها و تلاش برای مدیریت به سبک دهههای گذشته میتواند برای هر دولتی خسارتبار باشد.
نکته مهمی که بارها و به عناوین مختلف مورد توجه و تأکید مقام معظم رهبری (مدظلهالعالی) بوده و هست، من باب مقال ایشان با بیاناتی در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری در تاریخ ۱۵/۶/۱۳۹۷ فرمودند "یک نکتهی مهم، انسجام مردم و دستگاههای مدیریتی کشور است. مردم بایستی با دستگاههای مدیریتی کشور- چه دستگاه قضائی، چه قوهی مجریه، چه بقیهِی دستگاهها- ارتباط پیدا کنند؛ انسجام. البته بخش مهمی از این اعتمادسازی به عهدهِی خود دستگاهها است؛ یعنی خود دولت، خود قوهی قضائیه، خود دستگاههای دیگر بایستی رفتارشان، عملشان جوری باشد که جلب اعتماد بکند؛ این بخش به عهدهی آنها است، اما بخشی هم به عهدهی من و شما است، بخشی هم به عهدهی کسانی است که مخاطب دارند؛ کسانی که بلندگو دارند که بایستی در این بلندگوهای رسمی و غیررسمی، حرفهایی زده بشود. هیچ دولتی هم بدون کمک و پشتیبانیِ مردم قادر به کار نیست، نه دولتِ ما و نه هیچ دولتی در دنیا. ما نباید کاری کنیم که این پشتیبانی و اعتماد مردم نسبت به دستگاههای دولتی و دستگاههای اجرائی کشور -چه در بخش قضائی، چه در بخش قوهی مجریه و بقیهی بخشها سلب بشود"
واقع امر این است که بیتوجهی به امر اطلاعرسانی بهموقع و دقیق در شرایط بحرانی و حیاتی میتواند به مرگ اعتماد عمومی بهمثابه بزرگترین سرمایه اجتماعی دولتها منجر شود. از بین رفتن اعتماد عمومی بهمعنای واقعی یک فاجعه برای دولتهاست؛ چراکه بدون نظر مساعد مردم عملا قادر به انجام وظایف روزمره خود نیستند و چهبسا که در شرایط بحرانی با بحران جدی مواجه خواهند شد.
آنچه از ظواهر روزمره جامعه این روزها برمیآید این واقعیت تلخ است که مردم و افکار عمومی به آمارهای رسمی درباره مبتلایان و قربانیان کرونا و زمان تشخیص نخستین ابتلا در کشور به دیده تردید مینگرند. حتی نگاه افکار عمومی نسبت به اظهارات آن مقام مسئولی که از ابتلای خود به کرونا خبر میدهد، تردیدآمیز است، در شرایطی که از سوی مسئول شبکه سه سیما یک مجری محبوب حال بهحق یا ناحق حذف میگردد، با کوچکترین تلنگر چه حضور در یک جمع عرضه کتاب باشد و یا گزارشی در فضای مجازی، خیل قابلتوجهی از عموم جامعه ناخودآگاه با این شخص همسو میشوند، هزینههای گزاف اینترنتی و اعصاب خوردیهای قطعی و وصلی آن را به جان میخرند که فقط از این چهره مردمی که در حال تبدیل شدن به نماد قهرمانی است، دفاع و حمایت کنند و این به تعبیری فاجعه به عقیده کارشناسان، این وضعیت یکشبه بهوجود نیامده و محصول عملکرد مسئولین دولتی طی یک دوره نسبتا طولانی و در فرایند مدیریت سلسله رویدادها در یک بستر زمانی است.
دوصد گفته چون نیم کردار نیست
«ضرب المثی ایرانی که مصداق علمی آن را میتوان در گفتگوی ابوالقاسم رئوفیان دبیرکل حزب سبز ایران و فعال سیاسی اصولگرا مشاهده کرد که درباره منشاء کاهش اعتماد عمومی اظهار داشت: سرمنشاء اختلافها در یک نظام سیاسی، به عدم التزام عملی به رعایت اصول اخلاقی و احکام دینی برمیگردد. آنقدر که قرآن، ائمه و پیامبر اسلام (ص) به رعایت اصول اخلاقی و نگه داشتن حرمتها تأکید کردهاند، در هیچ کجای دیگر چنین تأکیداتی وجود ندارد. اگر این مسائل نهفقط در شعار که در عمل هم وجود داشته باشد؛ دیگر شاهد دعواها، خشونت کلامی مسئولان، طعنهزدنها، متهم کردنها و غیره بین قوای کشور و مسئولان نیستیم.»
از طرفی رسانههای جمعی نقش بسیار مهمی در شکلگیری افکار عمومی در جوامع دارند. اهمیت این نقش نه در مراجعه تعداد زیاد مخاطبان به رسانهها بلکه در میزان اعتماد اجتماعی است که مخاطبان به رسانه دارند. افکار عمومی زمانی تحت تأثیر یک خبر قرار میگیرد که به آن رسانه اعتماد داشته باشد. بخشهای خبری رسانههای تصویری مانند تلویزیون به دلیل فراگیری در جامعه و سرعت انتقال مطالب؛ علاوه بر شیوه ارائه میبایست شاخصهای اعتمادسازی انبوه مخاطبان را رعایت کنند وگرنه با بیاعتمادی تماشاگران خبر و کاهش تدریجی تعداد آنها در طول زمان روبهرو خواهند شد.
به اعتقاد پوتنام جامعهشناس مطرح جهانی «بیاعتمادی گرایشی احساسی است که تحت تأثیر حالات انعکاسی در قربانیان جرمها و خشونتها و فقر بروز میکند این دیدگاه شباهت زیادی به دیدگاه "پترسون "دارد طبق تحلیل وی رابطۀ نسبتاً شدیدی میان طبقه و نژاد اشخاص و میزان اعتماد آنها وجود دارد؛ به اعتقاد وی اضطراب و ناامنی تحت تأثیر این تفکیک، قویترین نیروی تحریککننده بیاعتمادی است».نکته قابلتوجهی که بهرغم بیان آمارهای گاهوبیگاه صداوسیما، عملا نمونه عینی آن را در سطح جامعه مشاهده نمیکنیم و شاهد حاضر این گفتهها را میتوان در افزایش فزاینده گزارشهای رسانهای در فضای مجازی دید. در حالی که یکی از مهمترین عوامل شکلگیری اعتماد عمومی، جریان صحیح اطلاعات در یک جامعه است. زمانی که این باور در جامعه احساس میشود که اطلاعات بهدرستی در جریان است، این باعث شکلگیری اعتماد عمومی خواهد شد. گفته میشود به جز حجم اندکی از اطلاعات که دارای ابعاد امنیتی هستند، ۹۸ درصد اطلاعات در زمره حقوق شهروندان یک جامعه است. اطلاعاتی که ارائه میشود باید به دور از رانت، دارای شفافیت لازم و بهروز باشد و بتواند جامعه را اقناع کند.
ارسال نظر