مهرداد فلاح در گفتگو با موج:
تحلیلی بر فروش هنر سقاخانه در حراج تهران/ نوسنتگرایان پدیده شدند
مهرداد فلاح معتقد است هنرمندان نو سنتگرا پدیدههای جدیدی را در حراج تهران رقم زدند و این مسیر بی شک از سقاخانهایها آغاز شده و کماکان در حال رشد است.
به گزارش خبرنگار تجسمی خبرگزاری موج، هر سال در جریان برپایی حراج تهران که به معرفی هنر کلاسیک و مدرن ایران اختصاص دارد، مجموعهای از آثار هنرمندان مطرح مکتب سقاخانه نیز ارائه میشود و آثارشان نیز با قیمتهای بالا چکش میخورد. در این راستا، سیزدهمین حراج تهران در حالی به فروش ۸۷ میلیارد و ۹۴۲ میلیون تومانی دست یافت که هنرمندان مکتب سقاخانه در این حراج به رکوردهای قابل توجهی دست یافتند.
مهرداد فلاح نقاش و هنرمند نقاشیخط در تحلیل وضعیت حضور هنرمندان سقاخانهای در سیزدهمین حراج تهران به خبرنگار موج گفت: نمیتوان از حضور هنرمندان سقاخانه در حراج تهران غافل بود، چراکه همیشه در بازار هنری جایگاه خوبی دارند؛ از کسانی که قیمت آثارشان محدوده قیمتی متوسط دارد همچون ناصر اویسی و ژازه تباتبایی تا حسین زنده رودی، پرویز تناولی و صادق تبریزی.
وی که در کنار فعالیتهای هنری خود نماینده هنری خانواده تبریزی هم است، بیان کرد: رشد قیمت آثار هنرمندان سقاخانه در این حراج تناسبی با افزایش ۶۰۰ درصدی قیمتها از یک سو و رشد ۶ برابری قیمت دلار ظرف یک سال و نیم گذشته، نداشته است. هر چند در حراج سیزدهم هنرمندان مکتب سقاخانه کماکان در باشگاه میلیاردیها حرف اول را میزنند؛ با این حال این ارقام میلیاردی با رقم تورمی دلار هماهنگ نیستند. اگر رشد تورمی را محاسبه کنید رقم آنان چندان رشد نکرده و روند طبیعی خود را حتی با کاستی طی کرهاند.
فلاح تصریح کرد: هنرمندان «نو سنتگرا» پدیدههای جدیدی را رقم زدند، هم به لحاظ رشد قیمت و هم به لحاظ ارائه هنرمندان جدید. این مسیر بی شک از سقاخانهایها آغاز شده و کماکان در حال رشد است.
وی در تحلیل بازار آثار هنرمندان سقاخانهای توضیح داد: صادق تبریزی نمونه خوبی از یک هنرمند سقاخانه است که با وجود آنکه تنها کمتر از سه سال است که راه خودش را در حراج تهران پیدا کرده اما رشد قیمت آثارش آهنگ منطقی و متعادلی داشته است. در میان هنرمندان معاصر که وضعیتی مشابه دارند نیز میتوان از رضا درخشانی نام برد. در واقع در مقایسه سوابق و ارقام فروش، به تعدادی از هنرمندان میتوان اشاره کرد که رشد قابل ملاحظه و پر انرژی را نشان میدهند. این رشد فارغ از مفاهیم و جنجالهای رسانهای میتواند واقعی شود و در بازار آزاد تداوم یابد. بسیاری از هنرمندانی که به ارقام میلیاردی دست یافتند، در بازار بینالمللی توان تداوم قیمت خود را نداشته و تحرک خود را از بازار داخلی آغاز کردهاند که در آینده باید منتظر قیمتگذاری آثار آنان در بازار خارجی باشیم. اما نقاشانی مانند رضا درخشانی و صادق تبریزی که نماینده نسل قدیم و جدید گرایش «نو سنتگرایی» هستند، رشد و دریافت جایگاه واقعی خود را از بازار خارجی آغاز و تداوم دادهاند.
فلاح افزود: هنرمندان نوسنتگرایی سعی در تثبیت قیمتهای بین المللی و گسترش بازار ثانویه خود در داخل ایران هستند، امری که قیمتهای آنان را واقعیتر و قابل تکیه میکند.
این هنرمند نقاش درباره اهمیت اثر زنده یاد صادق تبریزی در حراج اخیر تهران گفت: این تابلو بزرگترین اثری از این هنرمندِ درگذشته است که تا به حال در حراجها ارائه شده و جزو کارهای نادر زنده یاد تبریزی است. تبریزی کار بزرگ کم دارد و کارهای بزرگش محدود است. در این تابلو ما شاهد به تصویر کشیده شدن چهار سوار هستیم در حالی که اکثر تابلوهای تبریزی شامل دو یا سه سوار هستند. در عین حال کمپوزیسیون اثر هم خاص است. نسبت به خرید و فروشی که آثار این هنرمند در حراجهای خارجی میشود برآورد اولیه اثر خیلی هم بالا نبود؛ چرا که در حال حاضر اثری به ابعاد ۶۰ در ۸۰ سانتی متر از این هنرمند در حراجهای بین المللی به قیمتی در حدود ۲۴ هزار دلار فروخته میشود. یعنی یک اثر ۶۰ در ۸۰ به مبلغی معادل ششصد میلیون تومان فروخته میشود؛ این در حالی است که اثر حراج تهران ۱۴۰×۱۴۴ سانتی متر بود و طبیعی بود به مبلغی بالا به فروش رود.
وی تاکید کرد: رشد قابل توجه هنرمندان فیگوراتیوی مانند واحد خاکدان که دارای رکوردهایی قابل توجه در بازار بین المللی نیستند اما سعی در گسترش ارزشگذاری خود در بازار داخلی دارند را به عنوان یکی از پدیدههای این حراج معرفی میکند.
فلاح در پایان درباره میلیاردی شدن ۲۲ هنرمند در حراج سیزدهم تهران به مهر گفت: گردش مالی کوچکِ حراج تهران و هنر ایران همواره گذارهای مناقشه انگیز بوده است. مقایسه این ارقام با هنر بین المللی، نه تنها افتخار آفرین نیست که باعث خود کم بینی میشود. از سویی در بازار سرمایه ایرانی، خرید هنر با رقم میلیارد تومان فاقد وجاهت است. بارها شنیدهایم که میگویند چه کسی صد میلیون میدهد و نقاشی میخرد؟! این سوالی است که بسیاری از دست اندر کاران هنر با آن مواجهند؛ اما تنشهای اقتصادی و سرمایهای بودن کالاهایی مانند زمین و خانه و اتومبیل، باعث سیاست گذاری نهادهای اقتصادی در معاملات این اقلام شده؛ چرا که کنترل تورم مهمترین مشغله این نهادها است و به همین دلیل هنر در حال ورود به فهرست اقلام سرمایهای است و دورنمایی جدید را رقم میزند.
ارسال نظر