خبرگزاری موج گزارش می دهد؛
میراث حقیقی "هنری کسینجر" چه بود؟
«حتی اگر توصیف برخی کارشناسان حوزه روابط بین الملل از "هنری کسینجر" را که وی را یک نخبه حوزه سیاست خارجی می دانستند بپذیریم، باید تاکید کنیم که او از جمله نخبه هایی در تاریخ است که خون افراد زیادی را بر دست دارد و از داشته های خود، چه از منظر تجربی و چه آکادمیک، در راستای خیرِ بشریت استفاده نکرده است.»
، چهارشنبه گذشته، " هنری کسینجر "، سیاستمدار و دیپلمات شناختهشده آمریکایی که از سال ۱۹۶۹ تا ۱۹۷۷، در دو دولتِ نیکسون و جرالد فورد، مشاور امنیت ملی و وزیر خارجه آمریکا بود و البته که بسیاری وی را از جمله متفکران برجسته حوزه روابط بین الملل ارزیابی می کردند، در سن ۱۰۰ سالگی فوت شد. وی در خانه خود در ایالت کنتیکت آمریکا از دنیا رفت.
بسیاری از ناظران و تحلیلگران و اندیشمندان حوزه سیاست خارجی آمریکا، کسینجر را یکی از بانفوذترین و مطرحترین وزرای خارجه تاریخ این کشور ارزیابی می کنند. فردی که در دوره حضور خود در قدرت، مذاکرات تنش زدایی با شوروی را پیش برد، روابط ایالات متحده آمریکا با جمهوری خلق چین را عادی سازی کرد و البته که جنگ ویتنام نیز در دوره وی پایان یافت. وی به عنوان یک سیاستمدار عضو حزب جمهوریخواه آمریکا، پس از پایان دوره مسوولیتش، سال ها در محافل دانشگاهی و اندیشکده ای در اقصی نقاط جهان شرکت می کرد و البته که بنیاد تجاری را نیز اداره می کرد که کسب و کار اصلی آن، مشاوره دادن در حوزه های مهم و راهبردی سیاست خارجی بود. بنیادی که پولسازی خوبی را نیز برای هنری کسینجر به همراه داشت.
با این همه، هنری کسینجر از بسیاری جهات، خودِ واقعی سیاست خارجی آمریکا را به نمایش می گذاشت. او همواره چهره ای زیبا، طالبِ صلح و آرامش و دیپلماتیک و مدبر از خود ارائه می کرد، اما دستهای وی به خون میلیون ها انسان آغشته بود. به عنوان مثال هنری کسینجر، مغز متفکر کودتای اوایل دهه ۱۹۷۰ میلادی در شیلی بود. کودتایی که موجب خلع و قتل "سالوادور آلنده"، رئیس جمهور ضدآمریکایی و ضدامپریالیسم شیلی شد و دیکتاتوری "آگوستین پینوشه" که پیوندهای نزدیکی را با واشینگتن داشت، در این کشور مهم آمریکای جنوبی برقرار کرد.
بسیاری با توجه به اسنادی که پس از گذشته چندین دهه از آغاز جنگ ویتنام، از طبقه بندی های محرمانه خارج شده اند، تاکید دارند که تعلل کسینجر در پیشبرد پروژه پایان دادن به جنگ ویتنام سبب شد تا هزاران سرباز آمریکایی و ویتنامی و البته مردم بیگناه در منطقه شرق آسیا، جان خود را از دست بدهند. به طور خاص، به این نکته اشاره می شود که کسینجر در بمباران کشور کامبوج که موجب کشته شدن چیزی در حدود ۱۵۰ هزار انسان بیگناه شد، نقش محوری بازی کرده است. بر اساس اسنادی که بعدها افشا شدند، کسینجر فردی بود که در دوره حضور خود در قدرت به عنوان مشاور امنیت ملی آمریکا، دستور به شنود ارتباطات خبرنگاران و اعضای شورای امنیت ملی کشورش را برای آنچه حراست از اخبار داخلی کاخ سفید بود، صادر کرد.
حرکتی که با انتقادات گسترده ای از او مواجه شد. با این همه، نکته قابل تامل در مورد هنری کسینجر این است که همچنان که بسیاری از افراد در اقصی نقاط جهان کسینجر را سمبل و تجسم عینی یک دیپلمات آرام و خواهان صلح و آرامش ارزیابی می کنند، این همان جلوه و تصویری است که آمریکاییها سال هاست در عرصه سیاست خارجی خود قویا به دنبال ارائه آن به جهانیان هستند.
شاید عینی ترین نمودهای آن را در شرایط کنونی بتوان در قالب معادله جنگ غزه مشاهده کرد. جنگی که در قالب آن، وزیر خارجه آمریکا مدام از رایزنی هایش با طرف های مختلف مرتبط با جنگ سخن می گوید اما در عین حال، دولت آمریکا، کمک های مالی و تسلیحاتی گسترده ای را برای اسرائیل می فرستد و عملا به فرایند قتل و عام مردم بیگناه در نوار غزه کمک می کند. نکته جالب در مورد عملکرد کسینجر این است که وی به دلیل آنچه نقشش در پایانبخشی به جنگ ویتنام عنوان شده بود، برنده جایزه صلح نوبل نیز شد. او این جایزه را به طور مشترک با همتای ویتنامی خود که مذاکرات آن ها ختم به پایان جنگ ویتنام شد، کسب کرد.
با این حال، آشِ پخته شده توسط آکادمی صلح نوبل در اوایل دهه ۱۹۷۰ میلادی به قدری شور بود که موجب شد برخی از اعضای کمیته انتخابِ آکادمی مذکور، در اعتراض به انتخاب هنری کسینجر، از سِمت خود کنارهگیری کنند. بسیاری از هم حزبی های هنری کسینجر در حزب جمهوری خواه پس از مرگ وی، او را رساترین صدای حزب جمهوری خواه در عرصه سیاست خارجی آمریکا توصیف کردند. او از جمله پیروان سرسخت نظریه "واقعگرایی/Realism "روابط بین الملل بود و بسیاری از اندیشکده ها و رسانه های آمریکایی و بین المللی که وامدار این نظریه روابط بین الملل هستند، وی را از جمله عینی ترین واقع گرایان عصر معاصر توصیف می کردند که هنوز هم می توان از تجربه او برای رو به رو شدن با بحران های بین الملللی استفاده کرد.
با این همه، حتی اگر توصیف برخی کارشناسان حوزه روابط بین الملل از هنری کسینجر را که وی را یک نخبه حوزه سیاست خارجی می دانستند بپذیریم، باید تاکید کنیم که او از جمله نخبه هایی در تاریخ است که خونِ افراد زیادی را بر دست دارد و از داشته های خود، چه از منظر تجربی و چه آکادمیک، در راستای خیرِ بشریت استفاده نکرده است. موضوعی که میراث حقیقی وی است و بیشتر از آنکه از او یک الگو بسازد، او را به یک عبرت برای دیگران تبدیل می کند.
ارسال نظر