، ماه ها سر و صدا و تبلیغات برای ساخت و اکران مستند زیر صفر مرزی کافی بود که بسیاری از علاقه مندان به تاریخ دفاع مقدس و به ویژه زندگی شهید علی هاشمی برای دیدن این مستند اشتیاق داشته باشند.

مهمتر اینکه تیم تبلیغاتی این مستند، مدعی بودند نخستین مستند از زندگی شهید مظلوم علی هاشمی را به تصویر کشیده اند.

شهیدی که مظلوم بود، مظلومانه به شهادت رسید و هنوز هم مظلوم است. شهید علی هاشمی که وقتی پس از بیش از ۲۰ سال پیکر مطهرش به آغوش کشور بازگشت، از او به عنوان "یوسف گم گشته هور" یاد کردند و گفتند یوسف هور پیدا شد.

کارگردان این مستند (مهدی افشارنیک) مدعی بود که مستند زیر صفر مرزی "برداشتی از زندگی و شخصیت شهید علی هاشمی" است.

سابقه و علایق مهدی افشارنیک کارگردان مستند زیر صفر مرزی، به ما هشدار می داد که نباید منتظر مستندی ارزشی برای معرفی شهیدی مظلوم و گمنام چون علی هاشمی باشیم، اما تبلیغات گسترده از جمله استفاده از واژه "ثبت در تاریخ" هر علاقه مندی را تشویق به تماشای این مستند می کرد.

باید می دانستیم و می فهمیدیم، کسی که در مورد وزارت نفت مستندسازی می کند و در زمان اکران مستندش وزیر نفت حضور می یابد، باید بیشتر به دنبال نگاه اقتصادی باشد تا ارزشی و معنوی. اما باز هم فریب تبلیغات را خوردیم و دل خوش بودیم که مستندی از زندگی شهید علی هاشمی خواهیم دید.

مراحل پیش تولید مستند زیر صفر مرزی به پایان رسید و خبر از اکران آن در دوازدهمین جشنواره سینما حقیقت منتشر شد. این خبر در فضای مجازی دست به دست شد، مبلغان از عنوان "ثبت در تاریخ" استفاده کردند. اینجا نیز باید از طیف مبلغان می فهمیدیم که مستند ارزشی و معنوی در کار نیست. جایی که امثال امید ایرانمهر و از آن بدتر مسعود بهنود روزنامه نگار لندن نشین و مبلغ BBC توییت افشارنیک کارگردان مستند زیر صفر مرزی را ریتوییت می کردند، باید متوجه می شدیم که کاسه ای زیر نیم کاسه است، اما باز هم دلخوش بودیم و توجه نکردیم.

حتی زمانی که در خلاصه داستان مستند فوق آمده بود" جنگ پایان خواهد یافت و سران جنگ با یکدیگر دست خواهند داد.. از خاکستر جنگ تنها چیزی که می‌ماند؛ پدر و مادری پیر است که چشم انتظار پیکر فرزند شهیدشان‌اند! ... ‌و من نمی‌دانم چه کسی وطن را فروخت! ‌ولی می‌دانم چه کسی هزینه جنگ را پرداخت!" باز هم باید متوجه پشت پرده ها می شدیم و می فهمیدیم از عوامل جنگ می خواهند به عنوان وطن فروش یاد کنند، اما باز هم خوش باور بودیم.

به تماشای مستند زیر صفر مرزی نشستیم، از قول چند نفر که خود را از همرزمان شهید مظلوم و گمنام علی هاشمی معرفی می کردند جملاتی شنیدیم که دیگر پرده ها به طور واضح کنار رفت و معلوم شد که مزخرفگویی را به بهانه ساخت زندگی شهید مظلوم علی هاشمی به اوج رسانده اند و هدف چیز دیگری است.

جایی که در این مستند گفته شد "جنگ زندگی آدم ها را نابود کرد" ، "آیا نمی توانستیم با دیپلماسی مانع از جنگ شویم؟" ، "مگر جزیره مجنون چقدر ارزش داشت که برای آن حتی یک نفر کشته شود؟" "واژه دفاع مقدس را آنقدر بزرگ کردیم که دیگر نمی توانیم آن را نقد کنیم!" دیگر حجت بر ما تمام شد که هدف دیگری پشت پرده پنهان است.

هدف گرفتن جایزه از جشنواره های خارجی و بیگانه است، نان درآوردن از جنگ و خون شهداست، مزخرفگویی با رویکرد خوش آمد دشمن است.

حال که هدف این است، باید به کارگردان و تهیه کننده مستند زیر صفر مرزی تبریک گفت. زیرا دیری نخواهد گذشت که جشنواره های خارجی از شما دعوت می کنند و به شما جایزه می دهند. دیری نخواهد گذشت که دشمنان ایران شادکام از بیان حرفی که چهل سال است توان گفتن آن را ندارند، به شما که چنین مزخرف به هم می بافید دست خوش خواهند داد.

اما بدانید خیلی زود باید در برابر شهدا و امام شهدا (ره) قرار گیرید. نمی دانیم وقتی در برابر شهید مظلوم علی هاشمی و دیگر شهدا قرار گرفتید و از شما پرسیدند "خون به ناحق ریخته شده ما به کنار، عزت خود را به چند فروختید؟" چه جوابی خواهید داد؟

به طور قطع مستند زیر صفر مرزی ظلم بزرگی در حق دفاع مقدس، شهدا و از همه بدتر در حق شهید علی هاشمی فرمانده همیشه سربلند و سرافراز سپاه مقتدر ششم امام جعفر صادق (ع) و فرمانده بی قرار قرارگاه به کلی سری نصرت بود.

اما یاوه گویان بدانند که نمی توانند به نام شهید علی هاشمی ها درشتگویی کنند و به چهره شهدا و جانبازان و آزادگان و نسل انقلاب چنگ اندازند. این قماش افراد مطمئن باشند، نه تنها نسل دوران دفاع مقدس که امروز فرزندان و رویش های انقلاب خود را در موضع جنگ بدر می دانند و قاطع تر از همیشه پاسخ درشت گویی و مزخرف سرایی آنها را خواهند داد.

امروز دوستداران علی هاشمی چشم به بیگانگان ندارند و بلندتر از همیشه در کنار هور و با یاد یوسف گم گشته هور می خوانند:

عاشقانه باز امشب می‌زند نی زار، زار / می‌زند از دست این دنیای ناهنجار، جار

لشکر نیزار پیش قامتش صف بسته‌اند / عشق خود را می‌زند در محضر سردار، دار

یادگار خیبر است و نصرت و بدر است و هور / کس ندارد یادگار از این گل بی‌خار، خار