آقاسیدمرتضی در یادداشتی عنوان کرد:
سه ابهام نهاد اجماع ساز اصلاح طلبان
اصلاح طلبان با نگاه بی برنامه به قدرت جامعه را فراموش کرده اند، جامعه ای که ادعا میکنند قدرت را برای بهبود وضعیت آن میخواهند!
به گزارش خبرنگار سیاسی خبرگزاری موج، سیدحسین آقاسیدمرتضی کارشناس مسائل سیاسی در مورد ابهام نهاد اجماع ساز اصلاح طلبان یادداشتی را در اختیار خبرگزاری موج قرار داد.
اصلاح طلبان پس از شکست در انتخابات مجلس و انحلال شورا هماهنگی که نقد های بسیاری نیز بر آن از جمله انحصار طلبی برخی احزاب و دخالت خاتمی و عارف وجود داشت دست به ایجاد ساز و کار جدیدی به نام نهاد اجماع ساز اصلاح طلبان با نام جبهه اصلاح طلبان ایران زده اند که البته هنوز اخبار مشخصی از آن منتشر نشده است صرفا بخشی از اصلاح طلبان همفکر با هم اندیشی در کنار هم به پیگیری سیاست های انتخاباتی مشغول شده اند که این هم یکی از نقد های جدی به احزاب اصلاح طلب است که با فاصله از روحیه و ماهیت حزبی صرفا نیرو و احزاب خود را برای انتخابات ها و مشارکت در قدرت عملیاتی میکنند و کادر سازی و جامعه پذیری آن ها حدودا منتفی است.
نکته قابل تامل در مورد این نهاد در آنجاست که اگر شناخت نسبی از شخصیت ها و عملکرد این طیف داشته باشیم حتی با دیدن عکس های این جلسه می توان آینده آن را به راحتی پیش بینی کرد؛ بهزاد نبوی در وسط، آذر منصوری به عنوان نماینده اتحاد در پشت تریبون و جواد امام به عنوان نماینده خاتمی در سمت چپ نبوی ایستاده اند و دوباره نقش تعیین کننده خاتمی و حزب اتحاد برای اصلاح طلبان مشخص شده است.
حال آنکه جامعه دیگر نه برای حرف خاتمی اعتباری قائل است و نه به احزاب انتخاباتی اصلاح طلبان توجهی دارد.
با نگاهی به گذشته چند احتمال برای آینده این نهاد مسلم است. آن ها یا بر سر یک نفر به اجماع میرسند و در صورت رد صلاحیت آن فرد به نفی انتخابات میپردازند و یا در صورت تایید صلاحیت و شکست دلایل دیگری را علم میکنند.
اگر هم به اجماع نرسند با تکرار تجربه ۸۴ به نقد خود میپردازند و مثل دیگر ساز وکار های اصلاح طلبان این نهاد نیز دچار انشعاب و در نهایت انحلال می شود. نتیجتا سرنوشت این نهاد از حالا مشخص است.
نکته مهم دیگری که اصلاح طلبان به آن توجهی نمی کنند بحث طبقات فرودست و کارگران است که سیاست های اقتصادی اصلاح طلبان هیچ نزدیکی و اشتراک منافعی با مستضعفین جامعه و حاشیه نشین ها ندارد طبیعتا ما با اصلاح طلبی بالاشهری مواجهیم که دیگر میلی هم به شرکت در انتخابات ندارد.
اصلاح طلبان نقش خاتمی در شکل گیری مجلس دهم، شورای شهر پنجم و دولت دوم روحانی با وجود شکست ها این سه جریان جوری توجیه میکنند که خودشان هیچ نقش منفی در این زمینه ندارند و صرفا آمدن ترامپ باعث تمام مشکلات کشور شده است هرچند نباید بی انصافی کرد و حضور ترامپ ضربه سختی به اقتصاد کشور زد که دو جریان سیاسی از آن متضرر شدند اما مدیریت شهری و قوانین مجلس دیگر ارتباطی به ترامپ نداشت و شاهد نارضایتی مردم از عملکرد شوراهای شهر و روستا هستیم که عمدتا با حضور اصلاح طلبان تشکیل شده اند.
به هر حال مردم با پیام خاتمی به پای صندوق های رای به نفع اصلاح طلبان رفتند اما نتیجه آن چیزی نشد که جامعه به آن امید بست و این طیف به اندازه نقش خودش باید پاسخگو ناامیدی مردم از صندوق های رای باشد و نهاد اجماع ساز در آغاز کار خود باید تحلیلی از عملکرد اصلاح طلبان در ده سال گذشته ارائه کند و نقدهای مشخصی که درباره انها مطرح می شود را پاسخ ندهد نه اینکه با توجیه های تکراری هر روز از میزان کارکرد و محبوبیتش در جامعه بکاهد. در مقابل این سوال عمده اصلاح طلبان بحث ردصلاحیت کاندیدا های خود در مجلس را مطرح میکنند که شاید تا حدودی درست باشد اما در نهایت اگر شخص محمد خاتمی هم تایید صلاحیت مجلس می شد چندان موفقیت خاصی کسب نمی کرد زیرا برای رای های خاکستری نفسِ صندوق انتخابات و تغییر از راه رای بی اهمیت شده بود.
با وجود رد صلاحیت ها هم شاهد برخورد های دوگانه این جناح بخصوص از سوی حزب اتحاد بوده ایم که در آغاز با عدم ارائه لیست در موضع تحریمی قرار گرفت اما پس از بررسی مجدد و تایید دو کاندیدا مورد حمایتش اصرار بر ارائه لیست داشت. این برخورد های دوگانه قطعا در مسیر نهاد اجماع ساز نیز اتفاق خواهد افتاد.
ایراد دیگری که به این نهاد وارد است بحث جامعه پذیری و اتخاذ تصمیمات با در نظر گیری حقیقت روز جامعه است؛ احزابی که عمدتا از سوی افراد طبقه متوسط و فرادست تشکیل شده اند و یا چندان فعالیتی در جامعه ندارند اوج تحلیل های خود را از فضای مجازی بدست می آورند در حالیکه جامعه واقعی پشت گوشی ها هوشمند چند میلیون تومانیست! به عنوان مثال خانه کارگر و حزب کار که دو عضو اصلی این نهاد هستند چه نفوذی در میان جامعه کارگری دارند و از همه مهم تر جامعه کارگری ایران چه اهمیتی برای این تشکل های انتخاباتی قائل است؟اصلاح طلبان با نگاه بی برنامه به قدرت جامعه را فراموش کرده اند، جامعه ای که ادعا میکنند قدرت را برای بهبود وضعیت آن میخواهند!
ارسال نظر