ایران اصلیترین عامل دفع بحران جداییطلبی در عراق است
جمهوری اسلامی ایران اصلی ترین بازیگری بود که برای دفع بحران جدایی طلبی در کردستان عراق پیش قدم شد و به دولت فدرال عراق برای پس گرفتن کرکوک کمک کرد.
محمود رضا امینی-خبرگزاری موج؛تحولات ماههای اخیر در منطقه اقلیم کردستان عراق در راستای تشکیل یک کردستان مستقل بوده است. چنین منطقهای میتواند برای برخی از کشورها به پایگاهی جدیدی در منطقه خاورمیانه مبدل شود. درواقع چنین کشوری در صورت تولد، بهعنوان یک مولود ناتوان، توجه همه بازیگران مختلف منطقهای و فرا منطقهای را به خود جلب خواهد کرد. چندانکه این مولود نخواهد توانست اقتصاد خود را رونق دهد و امنیت خود را تأمین کند، درنتیجه ناامنی و بیثباتی اقتصادی به دیگر کشورها نیز سرایت خواهد کرد.
واقعیت آنچه در کردستان عراق اتفاق افتاده از سابقه تاریخی آن نیست. کُردها از یک سو 40 درصد از نفت عراق را در اختیار داشتند و از سوی دیگر نیز بسیاری از مناطقی که در سال 2014 زیر سیطره داعش رفته بود نیز به دست پیشمرگ های کُرد افتاده بود. درنتیجه برخی از نخبگان اقلیم کردستان با ذهنیت اینکه از امکانات مستقل شدن برخوردار هستند، تلاش خود را در این راستا آغاز کردند.
رویکرد نخبگان سیاسی عراق به جداییطلبی کُردها
همچنین برخی تصور میکردند که به دلیل ضعفهای دولت عراق و نیز درگیری های نیروهای مسلح عراقی مقابله تروریستهای داعشی، دولت فدرال عراق از توش و توان کافی برای رویارویی با کُردها برخوردار نیست. اما این برداشت، اشتباه استراتژیک بزرگی بود که هم سیاستمداران کُرد دچار آن شدند و همگروهی در بغداد چنین میاندیشیدند، حتی در دیگر کشورهای منطقه ازجمله ایران، ترکیه و سوریه نیز این تفکر وجود دارد.
حتی برخی از نخبگان و مسئولان شیعه عراقی در اشتباهی بزرگتر میگفتند چه اشکالی دارد که کُردها از بغداد جدا شوند؟ وقتی کُردها از سپهر سیاسی عراق جدا شوند اکثریت شیعی این کشور از حدود ۶۰ درصد به نزدیک ۸۰ درصد بالغ خواهد شد و میتوانیم یک دولت و ملت یکدست و یکپارچهتر را ایجاد کنیم.
از سوی دیگر این افراد منابع نفتی جنوب عراق را نیز برای کشور بدون کُردها کافی مییافت و تنها چالش عمده خود را در زمینه منابع آبی میدید. درواقع اگر بخواهیم جمعبندی کنیم نخبگان سیاسی در عراق به سه دسته کلی تقسیم میشوند؛ اولاً گروه اخیر که حتی با تبصرههایی موافق جدایی کردستان بودند، دوم گروهی هستند که بر نفوذ آمریکا در دولت عراق سوارند. گروه سوم هم که اکثریت نخبگان این کشور را تشکیل میدهند، مخالف تحولات جداییطلبانه در اقلیم کردستان بودهاند.
واکنش کشورهای منطقه به جداییطلبان
در بین کشورهای همسایه عراق و اقلیم کردستان، همه کشورها مخالف جداییطلبی کُردها هستند. بااینحال کشور سوریه به دلیل اشتغال شدید به درگیریهای داخلی، توانایی لازم برای هرگونه اثرگذاری بر این تحولات را ازدستداده است و نمیتوانست جبهه جدیدی را جنوب مرزهای خود بگشاید. همچنین خطر آنی کمتری از جداییطلبی کُردهای عراقی نسبت به ایران و ترکیه، متوجه سوریه میشود.
ترکیه در مواجهه با استقلالطلبی اقلیم کردستان، شدیداً مخالف است و در این مخالفت بسیار جدی است و تاکنون هم با تحرکات کُردهای این کشور بهشدت برخورد کرده است. اما علیرغم موضعگیریهای شدید اردوغان و اعضای کابینه او، به نظر میرسد، آنکارا نمیخواست هزینه چندانی را در این رابطه انجام دهد.
اما از سوی دیگر جمهوری اسلامی ایران شدیدترین واکنش را نسبت به جدایی کردستان از عراق نشان داد. در ایران نیز البته دو نگاه کلی به این تحولات وجود داشت؛ یکی گروهی که به مسائل صرفا امنیتی نگاه نمیکنند و گاهی امنیت را در منافع اقتصادی جستوجو میکنند. گروه دوم که سالها زجر تأمین امنیت مرزها را کشیدهاند و تحمل نزدیک شدن ناامنی به مرزهای کشور را ندارند.
ایران بیشتر از عراق و ترکیه نگران آینده کردستان عراق و ناامنی در آن بود. درواقع واکنشهای ایران بود که حتی عراقیها را بیشازپیش به تحرک در قبال کردستان وادار کرد. مکانیزم دیگر نیز واکنش مرجعیت دینی در این کشور بود که دولت عراق را به اقدام فوری دلگرم ساخت.
رایزنیهای سردار باقری با اردوغان و نیز عراقیها و همچنین مذاکرات سردار سلیمانی با عراقیها و نیز مرجعیت عراق را باید حتماً به تحلیل اضافه کنیم. هدف از این مذاکرات این بوده که طرفهای دیگر نیز بهاندازه ایران نسبت به رویدادهای کردستان حساس شوند.
نتایج تلاشهای ایران
نهایتاً امروز میبینیم که تحولات مهمی در کرکوک و مناطق کُردنشین عراق به وقوع پیوست؛ اولاً درگیری جدی میان دو طرف به وجود نیامد و همراهی و همکاری حزب اتحادیه میهنی و طالبانی ها با نیروهای عراقی از وخامت گسترش درگیریها جلوگیری کرد. در ثانی حوزه نفوذ حزب بارزانی و کردها از کاهش پیدا کرد و تقریباً کلیه نواحی که با عنوان مناطق مورد مناقشه شناخته میشد اکنون در اختیار نیروهای عراقی است.
حتی درصورتیکه مسعود بارزانی از کانالهای فرامرزی مورد حمایت قرار نگیرد، شاید مجبور به کنارهگیری از قدرت شود. ازاینرو میتوان گفت این دمل چرکین امنیتی به سرکردگی بارزانی، از درون متلاشی شد.
بااینوجود همه تحولات برای ایران بُرد بهحساب نمیآید و باید دیگر وقایع را نیز به تحلیل بیفزاییم؛ اولاً دیدارهای حیدر العبادی با سعودیها و وزیر خارجه آمریکا موضوع مهمی برای آینده عراق است، ثانیاً پیام آمریکاییها مبنی بر اینکه حشد الشعبی نباید در کرکوک بماند نشان از جدیت مسئله برای واشنگتن دارد.
درنتیجه ممکن است آمریکاییها برای تجدید حیات سیاسی بارزانی هم اقدام کنند و بار دیگر از او حمایت کنند. درواقع در حال حاضر فاز نظامی و امنیتی بحران به پایان رسیده و دیگر جوانب آن به قوت خود باقی است.
ارسال نظر