خبرگزاری موج گزارش می دهد؛
نظم سیاسی جدید خاورمیانه در سه عرصه سوریه، غزه و لبنان چگونه خواهد بود؟
شروع جنگ در اکتبر ۲۰۲۳ در نوار غزه و درگیر شدن لبنان در این نبرد و سپس سقوط حکومت اسد در سوریه، موجب شد تا نظم پیشین تغییر کند و اکنون شکل بازسازی و روند احیای آن مناطق تعیین کننده نظم جدید خواهد بود.

، بخش غربی خاورمیانه (نوار غزه، لبنان و سوریه) تخریب شده است، در مقیاسی که یادآور اروپای پس از جنگ جهانی دوم است. هزینه بازسازی زیرساختهای حیاتی در غزه تنها در حال حاضر ۲۰ میلیارد دلار است که به سختی یک سوم کل هزینه بازسازی غزه در دهه آینده خواهد بود. اما بازسازی غزه، در مقابل احیای سوریه پس از جنگ داخلی آن که حدود نیم تریلیون دلار تخمین زده میشود، کوچک به نظر میرسد. در لبنان، ویرانی نتیجه دستکاری دولت است، فساد و ناکارآمدی کامل دولت در این کشور که منجر به ورشکستگی اقتصادی و اجتماعی شد که جنگ فقط بعد فیزیکی تخریب را به آن اضافه کرد. وجه اشتراک این سه عرصه، تغییر سیاسی چشمگیر ناشی از جنگها است. هر سه در یک وضعیت گذار بین رژیمهای قدیمی و واقعیت جدیدی هستند که طراحی آن مستقیماً با عمل بازسازی آنها مرتبط خواهد بود. کسانی که شروع به درک پتانسیل فوق العاده و ضرورت مبرم توانبخشی سوریه، غزه و لبنان در مقیاس بزرگ کردهاند، کشورهای منطقه هستند.
انتشار طرح ترامپ برای بازسازی غزه بدون فلسطینیها، تنها احساس فوریت را در میان این کشورها برای ارائه جایگزین خود افزایش داد. این پیشزمینه نشست اضطراری منطقهای شد که در ۴ مارس در قاهره به ابتکار مصر برای برنامهریزی تلاشهای بازسازی مشترک تشکیل گردید.
مشارکت در عمل بازسازی و تثبیت جایگاهی در میز برنامهریزی برای طراحی خاورمیانه، مستلزم ایجاد نوع متفاوتی از روابط استراتژیک با سازندگان این طرح ها یعنی با کشورهای خلیج فارس و شرکای جهان عرب است. اما در حال حاضر اسرائیل به عنوان یک ویرانگر دیده میشود، یک قدرت نظامی که قدرت تخریب هر گونه تلاش بلندمدت ساخت و ساز را دارد، قدرتی که اصلاً برنامه راهبردی یا تمایلی به برنامهریزی ندارد.
مهمتر از همه، برنامههای سیاسی اسرائیل در مورد غزه و کرانه باختری، این رژیم را به یک مانع تبدیل میکند. سرمایه گذاری میلیاردها دلار در پروژه توسعه زیرساخت بندری و انرژی در غزه یا لبنان، اگر احتمال برود که در دور بعدی تنشها بمباران شود، فایدهای ندارد. در این بین دولت ترامپ و مشاوران رئیس جمهور آمریکا از ایده تبدیل نوار غزه به ریویرای خاورمیانه دست کشیدند. حتی ترامپ رسماً در نشست خبری در پاسخ به یک خبرنگار اعلام کرد کسی قصد ندارد مردم غزه را اخراج کند. دلیل این مسئله همبستگی جهان اسلام در مقابل کوچاندن غزه ای ها بود که البته نتیجه داد. اکنون ترامپ و سایر کشورهای غربی باید بر امر بازسازی این باریکه متمرکز باشند.
در همین حال وضعیت سوریه نیز حاد است. بنا به نظر کارشناسان سیاسی در شرایط کنونی هر کشور یا ائتلافی از کشورها بتوانند به بهانه بازسازی سوریه، وارد این کشور شوند، می تواند در ترسیم آینده آن نقش ایفا کنند. در این بین جایگاه ترکیه بیش از سایر کشورهاست. در همین حال شاهد تقابل روزافزون آنکارا و تل آویو هستیم.
در حوزه لبنان هم وضعیت بازسازی جنوب این کشور اهمیت زیادی دارد. اگر آمریکا و فرانسه تصمیم بگیرد ارسال کمک ها به لبنان را مشروط به تحدید حزب الله کنند، وضعیت در جنوب تغییر زیادی خواهد کرد. بنابراین همانطور که پیش بینی می شود آینده شرایط بازسازی این سه عرصه می تواند در تعیین نظم جدید آن حوزه اثرگذاری باشد. در این راستا اسرائیل خارج از امر بازسازی و احیای این عرصه است. این رژیم نقشی در طرح ریزی های کشورهای عربی برای نوار غزه ندارد. در حوزه سوریه هم اسرائیل نقش خود را به تصرف مناطق جنوبی آن و منطقه حائل محدود کرده و در لبنان هم جایگاهی ندارد. اما حضور آمریکا و نقش آفرینی آن می تواند تضمینی برای تأمین حداقل های امنیتی برای اسرائیل باشد.
این رژیم بشدت نگران قدرت گرفتن اسلامگرای رادیکال سنی در سوریه هستند که از ترکیه حرف شنوی دارند. همچنین مقامات اسرائیل نمی خواهند حزب الله در جنوب لبنان قدرت خود را بازیابی کند. در عرصه غزه هم بازگشت حماس به قدرت سیاسی خظ قرمز این رژیم است. بنابراین اینکه در نهایت شکل کمک ها و بازسازی غزه، لبنان و سوریه چگونه باشد، نوع چینش سیاسی بازیگران را در میان مدت تعیین می کند.
ارسال نظر